فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۲

فیک وقتی عاشقت میشه پارت ۲


من=ممنون که منو رسوندی

تهیونگ=خواهش میکنم فقط میتونم شمارتون رو داشته باشم

من=بله حتما میشه بگید چند سالتونه
تهیونگ=من۱۷

منم۱۷

بعدز اینکه شما رم رو دادم خدافظی کردم زنگ خونه رو زدم

مامانم=بله

من =مامان منم دیگه

مامانم=بیا بالا

من=سلام مامان

مامانم=کجا بودی

من=مامان ببخشید با دوستام بیرون بودم

مامانم=بسته دیگه هیچ اصلا کار نامتودیدی همشو قابل گرفتی

من=مامان میدونم لطفا ولم کن ای بابا کاش نمیو مدم

مامانم=بروگمشو تو اتاقت بدو

من=نمیخواد بگی خودم دارم میرم😐

فردا صبح

من=مامان دارم میرم مدرسه بای

مامانم =جواب نداد😱🥺

وقتی رسیدم دیدم معلم اونجا وایساده داره میره داخل کلاس منم سری خودم رو رسوندم
وارد کلاس شدم

معلم وارد میشود(کاش اصلا وارد نمیشد😐😏👊)

معلم امروز یه دانش آموز جدید داریم اسمش کیم تهیونگ

من=وای این اینجا چیکار میکنه ولی خوب شد که اومد

معلم =تهیونگ دوست داری کجا بشینی

تهیونگ=میشه پیش اون دختر بشینم

معلم =بله حتما

تهیونگ=هی دختر پاشو میخوام اینجا بشینم

چاگیا =نخیر من پیش لیا میشینم

تهیونگ =بهت گفتم پاشو بدو

لیا تو یه چیزی بگو بهش

من=بهتر پاشی چاگیا

چاگیا =بادلی شکسته گفت باشه🤣🥺

پارت بعدیشرو فردا میزارم
دستم شکست انقدر نوشتم لایک کن اع💔