پارت۱۹
پارت۱۹
شمارشو ثبت کردم
ا.ت:مامان غذا امادست؟
م ا.ت:اره
مامانم غذارو اورد رو میز
بوی غذا کل خونه رو پیچیده بود
ا.ت: اوممم مامان حیلی خوشمزست
م ا.ت: راستی کی زنگ زد
با سوالش غذا افتاد تو گلوم
م ا.ت: اروم اروم
ا.ت: (سرفه)(سرفه) چیزه مهمی نبود
م ا.ت:یعنی چی ادم مهمی نبود کسی این موقع زنگ میزنه(ساعت 9)
ا.ت:چیز بود یئون بود
م ا.ت: اما من اسم یئونو نشنیدم یه چیزی شبیه تهیونگ بود
ا.ت:مامان چرا سر به سرم میزاری وقتی میدونی
خندید
م ا.ت:چی میگفت؟
ا.ت:فقط حالمو پرسید
م ا.ت: خب بعدش؟
ات:بعدش چی؟
م ا.ت:شما کم حرف نزدینا حواسم بود
ا.ت: مامان چرا گوش میدی؟
م ا.ت:من گوش ندادم
ا.ت: بقیش همه حرفای مزخرف بود
زد به بازوم
م ا.ت:چرا با حرفای مزخفت وقتشو میگیری؟بنده خدا کل روزشو الاف تو یوده الان تو با مزخرفاتت وقتشو میگیری اونوقت راجبت چی فکر میکنه
ا.ت: مامان یه جوری صحبت میکنس انگار من زنگ زدم
م ا.ت:که اون زنگ زده باشه نمیشه چون اومده با تو صحبت کنه به غلط کردن بیوفته
ا.ت:مامان(کشیده)
ا.ت:مودش شروع کرد به حرف زدن هی بهت میگفت خاله خاله
م ا.ت: خاله؟
ا.ت: اره من چیکار کنم خب همش منو دعوا میکنی
م ا.ت: خیله خب غذاتو بخور برو استراحت کن
ا.ت:باشه*لبخند
م ا.ت: هششش دیوونه
غذامو خوردم
رفتم تو تختم
هندزفریمو گذاشتک تو گوشمو یه اهنگ گذاشتم (still with you از jk )
پس برای صداش بود که یئون گفت برام جورش کن واقعا قشنگه
.........…….……………........…….
صبح با صدای نوتیف گوشیم بیدار شدم
گیج خواب بود
ا.ت:این موقع روز کدوم...
(تهیونگ:میخوام بیام پیشت ادرستو برام بفرست
ا.ت: باشه(________)
تازه ویندوزم بالا اومد
ا.ت:چی؟تهیونگ میخواد بیاد؟
از تختم اومدم پایین بدو بدو رفتم از پله پایین
ا.ت:مامان!مامان!تهیونگ! تهیونگ میخواد بیاد خونمون
ا.ت:مامان!*داد
ا.ت:مامان!*داد
ا.ت:نیستی؟
مثله همیشه رو یخچال برگه گذاشته بود
(م ا.ت: ا.ت برات غذا گذاشتم امروز میخوام زود تر رستورانچ باز کنم باید برای یه جشن اماده بشیم(منظورش تو رستورانه))
خب اینم از این باید تنهایی خونه رو جمع کنم بدبخت شدم
سریع رفتم صورتمو با تونر پاک کردم (بچه ها ا.ت سرش باند پیچیه دیگه نمیتونه صورتشو بشوره)لباسامو عوض کردم
خونه رو مرتب کردم
صدای نوتیف گوشیم اومد
(تهیونگ:کدوم طبقه این؟
رسید؟وقد زود
ا.ت: طبقه چهارم زنگ ایفونو بزن تا باز کنم)
صدای ایفون اومد رفتم از دوربین نگاه کردم(ایفون تصویری) درو زدم
بعد چند مین صدای زنگ در اومد درو باز کردم
ا.ت:سلام خوش اومدی
تهیونگ: سلام ممنون*لبخند
ا.ت:بفرما بشین
........
شمارشو ثبت کردم
ا.ت:مامان غذا امادست؟
م ا.ت:اره
مامانم غذارو اورد رو میز
بوی غذا کل خونه رو پیچیده بود
ا.ت: اوممم مامان حیلی خوشمزست
م ا.ت: راستی کی زنگ زد
با سوالش غذا افتاد تو گلوم
م ا.ت: اروم اروم
ا.ت: (سرفه)(سرفه) چیزه مهمی نبود
م ا.ت:یعنی چی ادم مهمی نبود کسی این موقع زنگ میزنه(ساعت 9)
ا.ت:چیز بود یئون بود
م ا.ت: اما من اسم یئونو نشنیدم یه چیزی شبیه تهیونگ بود
ا.ت:مامان چرا سر به سرم میزاری وقتی میدونی
خندید
م ا.ت:چی میگفت؟
ا.ت:فقط حالمو پرسید
م ا.ت: خب بعدش؟
ات:بعدش چی؟
م ا.ت:شما کم حرف نزدینا حواسم بود
ا.ت: مامان چرا گوش میدی؟
م ا.ت:من گوش ندادم
ا.ت: بقیش همه حرفای مزخرف بود
زد به بازوم
م ا.ت:چرا با حرفای مزخفت وقتشو میگیری؟بنده خدا کل روزشو الاف تو یوده الان تو با مزخرفاتت وقتشو میگیری اونوقت راجبت چی فکر میکنه
ا.ت: مامان یه جوری صحبت میکنس انگار من زنگ زدم
م ا.ت:که اون زنگ زده باشه نمیشه چون اومده با تو صحبت کنه به غلط کردن بیوفته
ا.ت:مامان(کشیده)
ا.ت:مودش شروع کرد به حرف زدن هی بهت میگفت خاله خاله
م ا.ت: خاله؟
ا.ت: اره من چیکار کنم خب همش منو دعوا میکنی
م ا.ت: خیله خب غذاتو بخور برو استراحت کن
ا.ت:باشه*لبخند
م ا.ت: هششش دیوونه
غذامو خوردم
رفتم تو تختم
هندزفریمو گذاشتک تو گوشمو یه اهنگ گذاشتم (still with you از jk )
پس برای صداش بود که یئون گفت برام جورش کن واقعا قشنگه
.........…….……………........…….
صبح با صدای نوتیف گوشیم بیدار شدم
گیج خواب بود
ا.ت:این موقع روز کدوم...
(تهیونگ:میخوام بیام پیشت ادرستو برام بفرست
ا.ت: باشه(________)
تازه ویندوزم بالا اومد
ا.ت:چی؟تهیونگ میخواد بیاد؟
از تختم اومدم پایین بدو بدو رفتم از پله پایین
ا.ت:مامان!مامان!تهیونگ! تهیونگ میخواد بیاد خونمون
ا.ت:مامان!*داد
ا.ت:مامان!*داد
ا.ت:نیستی؟
مثله همیشه رو یخچال برگه گذاشته بود
(م ا.ت: ا.ت برات غذا گذاشتم امروز میخوام زود تر رستورانچ باز کنم باید برای یه جشن اماده بشیم(منظورش تو رستورانه))
خب اینم از این باید تنهایی خونه رو جمع کنم بدبخت شدم
سریع رفتم صورتمو با تونر پاک کردم (بچه ها ا.ت سرش باند پیچیه دیگه نمیتونه صورتشو بشوره)لباسامو عوض کردم
خونه رو مرتب کردم
صدای نوتیف گوشیم اومد
(تهیونگ:کدوم طبقه این؟
رسید؟وقد زود
ا.ت: طبقه چهارم زنگ ایفونو بزن تا باز کنم)
صدای ایفون اومد رفتم از دوربین نگاه کردم(ایفون تصویری) درو زدم
بعد چند مین صدای زنگ در اومد درو باز کردم
ا.ت:سلام خوش اومدی
تهیونگ: سلام ممنون*لبخند
ا.ت:بفرما بشین
........
۴.۷k
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.