🕷پارت اول عشق تلخ🥀

🕷پارت اول عشق تلخ🥀

هوا وحشتناک سرد بود
جی هوپ چون قرارداش بهم خورد عصبی بود و توی خونه نبود.
شوگا داشت با کسی اس ام اس بازی میکرد.
جین هم مشغول خوردن دوتا شات دیگه بود....
منم مثل همیشه رفتم زیر پتو. دوسال دیگه باید ازدواج میکردم و نمیدونستم کدوم دختر مناسب من هست!
همیشه مادرم میگفت باید با دخترای مشهور و موفق باشی چون زندگیتون اینطوری براتون بهتره در غیر این صورت حق اومدن به این زندگی که من برات درست کردم رو نداری و باید برگردی پیش عموت!
اوه!سلام....من تهیونگم دوستام ته صدام میزنن من وارث کوچیک، بزرگترین قصر سئول هستم و دوتا برادر بی پخ دارم که زیاد در ارتباط نیستیم.
اسم پدرم جیهوپ هست.و مادرم رزی که فوت شده.
عموم هم که دربارش گفتم یه آدم پَست هه که هر روز دنبال هرزه ها میگرده و من وقتی بچه بودم اونجا زندگی میکردم چون رابطه پدر و مادرم خوب نبود و برادرم هم هم هیچوقت نبودن اون سه تا پسر داره که پسراش مثل خودش پَست و حقیرن چون وقتی اونجا بودم منو مدام اذیت می کردن وقتی پدرم ،مادرم رو کشت من برگشتم خونه خودم .
ادامه دارد......🕸


#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پستای_قبلم_ببین_خوشت_اومد_فالو_کن