پارت ۲
پارت ۲
عشق کودکی 🧸✨🥺
جیمین : خلاصه درخشان ترین ستاره تو فضاس
البته از چشم تای عروسکم که درخشان تر نیست درسته (تو بچگی زبون می‌ریزه تولههه😂🥺)
ا.ت : درستعهعع(با ذوق سگییییی🥺😂😂😂)
جیمین : حالا عروسک بیا بغلم تماشاش کنیم
ا.ت : اومدم . جیمین تو نمیخوای بری درسته
جیمین: نمی‌دونم
ا.ت : کاش نری
جیمین : آهوم
.
.
.
جیمین : صبح بلند شدم دیدم همونجا خوابمون برده تاره داره صبح میشه ا.تم حسابی. خوابیده به سیروس نگا کردم اون از خورشیدم. درخشان تر شده بود صبح که کامل بشه سیروس میره و سال بعد زمان تولد ما میاد دقیق ۳ صبح میاد و ۹ صبح میره
ا.ت بغل کردم بردم رو تختش گزاشتم (پسرم تو تازه ۸ سالته چقدر آخه تو جنتلمنی بزرگ شی چی میشی)
بعد خودمم رفتم رو تخت خوابیدم
.
.
.
م. جیمین : بچه بلند شید مدرسه دیر میشه
جیمین . ا.ت : اومدیمممممم
ا.ت: جیمین تا الان سیروس رفته
جیمین : اره
خانوادهگی : سیروس کیه
جیمین ا.ت : هیشکی
.
.
.
بعد مدرسه 🏫
م جیمین : پسرم ساکتو جمع کردم امشب پرواز داریم
جیمین : چیییییی من نمیاممممممم من ا.ت تنها نمیزارم اونم بیاد باهامون(با گریه شدیددد)
پ . جیمین : پسرم ببین ما چند سال دیگه برمیگردیم باشه گریه نکن مرد کوچیک من
پ. ا.ت.:. دخترم ترو خدا گریه نکن پرنسسم جیمین زود بر میگرده به سئول باشه .
م . ا.ت : جیمین پسرم عزیزم گریه نکنید ما میایم پیش شما مسافرت شما می‌آید بعد چند سال که شرکت راه افتاد بازم بر میگردید کره اوم باشه
جیمین و ا.ت : باشه زود همو بغل کردن
جیمین : هر سال باهم از طریق سیروس حرف بزن منم همین کارو میکنم (با گریه دم گوشش)
ا.ت : باشه قول میدم وقتی اومدی منو ی دکتر معروف ببینی
جیمین : قول میدم وقتی اومدم منو ی آیدل معروف ببینی که کلللل زمین آسمون بشناسمن
باشه پس دیگه اشک نریز آرزو هامونو می‌سازیم بعد پیش هم برمیگریدم عروسکم
باشه
ا.ت : باشه
مامان باباهاشونم دارن با اشک بهشون نگاه میکنن
.
.
.
مامان بابا ها باهم خدافظی کردن
خانواده : برید باهم خدافظی کنید
جیمین : اشکتو نبینم پرنسسم باشه بیین میریم آرزو هامون که ساختیم بعد میایم با هم ازدواج میکنیم
ا.ت : ازدواج ؟؟؟
م. ا.ت : 😂😂😂😂😂😂😂😂😂. داماد ایندمم رسید
همه باهم خندیدن اره 😂😂😂
م . جیمین : چه عروسی گیرم اومد 😂
جیمین : ا.ت این دستبند رو بگیر برای تو خریدم وسطش نماد ماه و خورشیده
ا.ت : مرسی خیلی نازه درش نیار منم این کارو میکنم
جیمین : باشع
با اشک خداحافظی رفتن
عشق کودکی 🧸✨🥺
جیمین : خلاصه درخشان ترین ستاره تو فضاس
البته از چشم تای عروسکم که درخشان تر نیست درسته (تو بچگی زبون می‌ریزه تولههه😂🥺)
ا.ت : درستعهعع(با ذوق سگییییی🥺😂😂😂)
جیمین : حالا عروسک بیا بغلم تماشاش کنیم
ا.ت : اومدم . جیمین تو نمیخوای بری درسته
جیمین: نمی‌دونم
ا.ت : کاش نری
جیمین : آهوم
.
.
.
جیمین : صبح بلند شدم دیدم همونجا خوابمون برده تاره داره صبح میشه ا.تم حسابی. خوابیده به سیروس نگا کردم اون از خورشیدم. درخشان تر شده بود صبح که کامل بشه سیروس میره و سال بعد زمان تولد ما میاد دقیق ۳ صبح میاد و ۹ صبح میره
ا.ت بغل کردم بردم رو تختش گزاشتم (پسرم تو تازه ۸ سالته چقدر آخه تو جنتلمنی بزرگ شی چی میشی)
بعد خودمم رفتم رو تخت خوابیدم
.
.
.
م. جیمین : بچه بلند شید مدرسه دیر میشه
جیمین . ا.ت : اومدیمممممم
ا.ت: جیمین تا الان سیروس رفته
جیمین : اره
خانوادهگی : سیروس کیه
جیمین ا.ت : هیشکی
.
.
.
بعد مدرسه 🏫
م جیمین : پسرم ساکتو جمع کردم امشب پرواز داریم
جیمین : چیییییی من نمیاممممممم من ا.ت تنها نمیزارم اونم بیاد باهامون(با گریه شدیددد)
پ . جیمین : پسرم ببین ما چند سال دیگه برمیگردیم باشه گریه نکن مرد کوچیک من
پ. ا.ت.:. دخترم ترو خدا گریه نکن پرنسسم جیمین زود بر میگرده به سئول باشه .
م . ا.ت : جیمین پسرم عزیزم گریه نکنید ما میایم پیش شما مسافرت شما می‌آید بعد چند سال که شرکت راه افتاد بازم بر میگردید کره اوم باشه
جیمین و ا.ت : باشه زود همو بغل کردن
جیمین : هر سال باهم از طریق سیروس حرف بزن منم همین کارو میکنم (با گریه دم گوشش)
ا.ت : باشه قول میدم وقتی اومدی منو ی دکتر معروف ببینی
جیمین : قول میدم وقتی اومدم منو ی آیدل معروف ببینی که کلللل زمین آسمون بشناسمن
باشه پس دیگه اشک نریز آرزو هامونو می‌سازیم بعد پیش هم برمیگریدم عروسکم
باشه
ا.ت : باشه
مامان باباهاشونم دارن با اشک بهشون نگاه میکنن
.
.
.
مامان بابا ها باهم خدافظی کردن
خانواده : برید باهم خدافظی کنید
جیمین : اشکتو نبینم پرنسسم باشه بیین میریم آرزو هامون که ساختیم بعد میایم با هم ازدواج میکنیم
ا.ت : ازدواج ؟؟؟
م. ا.ت : 😂😂😂😂😂😂😂😂😂. داماد ایندمم رسید
همه باهم خندیدن اره 😂😂😂
م . جیمین : چه عروسی گیرم اومد 😂
جیمین : ا.ت این دستبند رو بگیر برای تو خریدم وسطش نماد ماه و خورشیده
ا.ت : مرسی خیلی نازه درش نیار منم این کارو میکنم
جیمین : باشع
با اشک خداحافظی رفتن
۲۵.۹k
۲۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.