سناریو

#سناریو






وقتی میگن میخوایم بریم سربازی




ا،ت:چی؟!...کی؟الان؟.نامی:نه سه روز دیگه.ا،ت:ولی...ولی وقتی تو نباشی من چیکار کنممم،میشه نری؟(بغض)
نامی:بیا بغلم چاگیا..قول میدم زود به زود مرخصی بگیرم بیام پیشت

جین:عشقم من فردا دارم میرم سربازی.ا،ت:جااااان؟...بعد الان به من میگی نامرد؟.جین:میخواستم دیرتر بفهمی که کمتر ناراحت بشی،ببخشید.ا،ت:سوکجینااا (اشک)

یونگی:هییی ا،ت گریه نداره که.ا،ت:من بدون تو اخه چیکار کنممممم،دیوونه میشم از نبودتتتت.یونگی:من زود برمیگردم قشنگم،ناراحت نباش لطفا

هوسوک:ا،تتتت(گریه).ا،ت:تو چرا گریه میکنییی(با گریه)هوسوک:من دور بودن از تو رو اصلا دوست ندارممم....(هردوشون هم زمان):دلم برات تنگ میشهههه

ات:مستر پارک برو دیگه،اومدی پیش من چیکار؟.جیم:الان این خداحافظیته ینی برم و بمیرم(
جیم:ا،ت این خداحافظیته؟ینی برم و بمیرم؟.ات:تو بمیری منم میمیرم،من فقط....من فقط میتریم از خداحافظی.جیم:فدات بشم ماه من بیا بغلم(ب.وس و بغ.ل)

ته ته:ا،ت شی من رفتم مراقب خودتو یونتان باشیا!.ات:من الان دارم میمیرم بعد تو حرف از رفتن میزنییییی.ته ته:هیششش ارام باش عزیزم قبل رفتن منو نخوری یوقت.ات:تههههههههیونگگگگگ

ات:اگه بری هم بم و میفروشم هم شیرموزات و میخورم.کوکی:ا،تتتت با ناموسای من شوخی نکنن!!.ات:تو برو با همون ناموسات اصن.کوکی:قهر نکن ات،خودت میدونی شوخی بود،مگه من تو دنیا جزتو کس دیگه ای رو هم دارم که اینجوری با قلبم بازی میکنی..ات:من فدای قلبت شم ،خب دلم برات تنگ میشه دیگه(بغل)