Black life

#Black_life
part 5(بخش۲)
ا،"چند ساعتی تو راه بودیم که رسیدیم بوسان جئون جلوی ی هتل بزرگ پارک کرد و پیاده شد منم پشت سرش پیدا شدم "
ت،"رسیدیم به هتل پیاده شدم کوک در ماشین بست و همه رفتیم تو هتل سه تا اتاق گرفتیم و هرکی رفت سمت اتاق خودش"
ا،"سه تا اتاق گرفتیم اتاق جئون طبقه دوم بود و اتاق من و رئیس طبقه سوم دقیقا کنار همدیگه هرکدوممون رفتیم تو اتاق خودمون رو تخت ولو شدم با اینکه دیشب خوابیده بودم ولی بازم خسته بودم"
ت،"رفتم تو اتاقم لباسام در آورم و رفتم داخل حموم ی دوش ۱۵ مینی گرفتم بعد اومدم بیرون ی لباس راحتی پوشیدم و ساعت گوشیم تنظیم کردم تا دیرم نشه بعد رفتم دراز کشیدم رو تخت ارنجم رو چشمام گذاشتم و چشمم بستم "
......... چند ساعت بعد ........
ا.ت،"با صدای گوشیم از خواب پریدم بدون اینکه ببینم کیه جواب دادم "
ا،بله؟ (با صدای خواب الود )
ت،"چند دفعه به ا.ت زنگ زده بودم دیرمون شده بود ولی جواب نمی‌داد تا الان "
ت،چرا گوشیت جواب نمیدیییی میدونی چند بار بهت زنگ زدمممممم (داد)
ا.ت،"با صدای دادش از جام پریدم گوشی عقب بردم و نگاهی به تماس ها کردم ۵۰ تا تماس از دست رفته از طرفه رئیس کیم اوه اوه جرم میده"
ا،ببخشید رئیسسسس خواب موندم
ت،زود باش بیا پایین منتظرم تا ۱ دقیقه دیگه پایین نباشی اخراجی
ا،چشمممم "تلفن قطع کردم سریع حاضر شدم و کیفم برداشتم از اتاق رفتم بیرون درش قفل کردم و رفتم سوار آسانسور شدم و یکم بعد رسید پایین با سرعت دویدم سمت در هتل که رئیس دیدم که کنارش جئون وایستاده بود "
ج،افرین دقیقا سر وقت رسیدی
ا."همونطور که نفس نفس میزدم ی لبخندی زدم که با دیدن قیافه عصبی رئیس لبخندم پرید رفتم بیرون هتل سوار ماشین شدم و وقتی بقیه سوار شدن حرکت کردم "
ا، "تو ماشین حرفی بینمون رد و بدل نشد لوکیشن از جئون گرفتم و رفتم که رسیدم به ی شرکت بزرگ که روش نوشته شده بود MBK "
ا،همینجاس؟
ج،آره
ا،"رئیس بدون حرفی پیاده شد جئون هم پشت سرش پیاده شد منم خواستم پیدا شم که"
ت،تو بشین همینجا
ا،چرااا؟
ت،دیر کردی مجازات میشی تا وقتی کارم تموم شه همینجا میمونی
ا،هوففف باشه
ت،چی گفتی نشنیدم بلند تر بگو
ا،چشممم رئیسسس
ت،حالا خوب شد
ا،"این گفت و راهش کشید و رفت جئونم دنبالش رفت "
ا،هوف گیری کردیماااا .....
(ادامه دارد)
خببب امیدوارم خوشتون بیاد ببخشید اگه کم بود
شرایط پارت بعد :
لایک : ۱۰
کامنت : ۴
فالوور: ۲