تکپارتی
نیمه شب هالووین
ویو جونگکوک :
امشب که هالووین هستش من ، تهیونگ ، جین ، یونگی ، جیسو و رزی تصمیم گرفتیم به عمارت نفرین شده بریم و میخوایم کلی خوش بگذرونیم
تهیونگ : بچه ها آماده شدید؟
رزی : آره آماده ایم
تهیونگ : پس راه بیوفتید بریم
کوک : (سوار ماشین شدیم و بعد از نیم ساعت رسیدیم)
جین : من اول از همه میرم
رزی : مطمئنی ؟ آخه خیلی خطرناکه
جین : من ؟ خطر ؟ خطر جلوی من کم نیاره خوبه (پوزخند)
تهیونگ : حالا میبینیم آقای سوکجین
(جین همین رفت در عمارت رو باز کن در با سرعتی کوبیده شد و جین ترسید)
جین : ای گندش بزنن(ترسیدن)
یونگی : چی شد آقای شجاع؟(قهقهه)
کوک : بیا برو کنار بزار من امتحان کنم(در رو هول دادم و باز شد)بیاید بریم داخل
(بچه ها درحال گشتن توی عمارت بودن که جیسو متوجه چیزی شد)
جیسو : بچه ها ته و کوک کجان؟
جین : مگه اینجا پیشمون نبودن؟
یونگی : احمقا ته و کوک الان تو عمارت گم شدن بیاید بریم دنبالشون بگردیم
(بچه ها دنبال ته و کوک میگشتن)
جونگکوک : هی ته ما از پیش بچه ها فاصله گرفتیم و گم شدیماا
تهیونگ : ای وای راست میگی بیا بریم اینجا ببینیم کسی هست
جونگکوک : اوکی
(ته و کوک در یه اتاق رو باز کردن و وارد شدن پس از وارد شدن در با سرعتی مثل باد بسته شد)
تهیونگ : آی واداف....
جونگکوک : هی پسر مثل اینکه ما اینجا گیر افتادیم
تهیونگ : آره فکر کنم
(ناگهان باتری چراغ قوه های کوک و ته همزمان تموم شد و همه جا تاریک شده بود)
جونگکوک : هی ته تو کجایی ؟ (یهو افتادم تو بغل ته و لب هاش رو لب هام اومد)
ته : من اینج....(کوک افتاد توی بغلم و لب هاش هنوز روی لب هامه)
(ناگهان جین در اتاق رو باز کرد و چراغ قوه رو سمت این دو نفر انداخت اینا رو توی این وضعیت دید)
جین : شما دو نفر دارید چیکار میکنید؟
تهیونگ : هیچی فقط کوک پاش گیر کرد افتاد تو بغلم
جونگکوک : آره راست میگه
جین : که اینطور
(ادمین* معلوم شد که جین با دیدن این صحنه نقشه های شومی برای ته و کوک کشیده)
پایان★
#رمان#اسمات#فیک#تکپارتی#سناریو#گی#لزبین#همجنسگرا#استریت#بایسکشوال#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#جین#نامجون#یونگی#جیهوپ#جنی#لیسا#جیسو#رزی#بلک_پینک#بی_تی_اس#اکسو#تی_اکس_تی#استری_کیدز#هان#بنگچان#لینو#آی_ان#فلیکس#هیونجین#سونگمین#چانگبین#کیپاپ#کره#آیدل#کیپاپر#آرمی#بلینک#موا#اکسوال#استی#هارمی#چشمک#ولگردفن#موزیک_ویدیو#پارت#کنسرت#سیگما#فمنیست#بوی#گرل#گروپ#
ویو جونگکوک :
امشب که هالووین هستش من ، تهیونگ ، جین ، یونگی ، جیسو و رزی تصمیم گرفتیم به عمارت نفرین شده بریم و میخوایم کلی خوش بگذرونیم
تهیونگ : بچه ها آماده شدید؟
رزی : آره آماده ایم
تهیونگ : پس راه بیوفتید بریم
کوک : (سوار ماشین شدیم و بعد از نیم ساعت رسیدیم)
جین : من اول از همه میرم
رزی : مطمئنی ؟ آخه خیلی خطرناکه
جین : من ؟ خطر ؟ خطر جلوی من کم نیاره خوبه (پوزخند)
تهیونگ : حالا میبینیم آقای سوکجین
(جین همین رفت در عمارت رو باز کن در با سرعتی کوبیده شد و جین ترسید)
جین : ای گندش بزنن(ترسیدن)
یونگی : چی شد آقای شجاع؟(قهقهه)
کوک : بیا برو کنار بزار من امتحان کنم(در رو هول دادم و باز شد)بیاید بریم داخل
(بچه ها درحال گشتن توی عمارت بودن که جیسو متوجه چیزی شد)
جیسو : بچه ها ته و کوک کجان؟
جین : مگه اینجا پیشمون نبودن؟
یونگی : احمقا ته و کوک الان تو عمارت گم شدن بیاید بریم دنبالشون بگردیم
(بچه ها دنبال ته و کوک میگشتن)
جونگکوک : هی ته ما از پیش بچه ها فاصله گرفتیم و گم شدیماا
تهیونگ : ای وای راست میگی بیا بریم اینجا ببینیم کسی هست
جونگکوک : اوکی
(ته و کوک در یه اتاق رو باز کردن و وارد شدن پس از وارد شدن در با سرعتی مثل باد بسته شد)
تهیونگ : آی واداف....
جونگکوک : هی پسر مثل اینکه ما اینجا گیر افتادیم
تهیونگ : آره فکر کنم
(ناگهان باتری چراغ قوه های کوک و ته همزمان تموم شد و همه جا تاریک شده بود)
جونگکوک : هی ته تو کجایی ؟ (یهو افتادم تو بغل ته و لب هاش رو لب هام اومد)
ته : من اینج....(کوک افتاد توی بغلم و لب هاش هنوز روی لب هامه)
(ناگهان جین در اتاق رو باز کرد و چراغ قوه رو سمت این دو نفر انداخت اینا رو توی این وضعیت دید)
جین : شما دو نفر دارید چیکار میکنید؟
تهیونگ : هیچی فقط کوک پاش گیر کرد افتاد تو بغلم
جونگکوک : آره راست میگه
جین : که اینطور
(ادمین* معلوم شد که جین با دیدن این صحنه نقشه های شومی برای ته و کوک کشیده)
پایان★
#رمان#اسمات#فیک#تکپارتی#سناریو#گی#لزبین#همجنسگرا#استریت#بایسکشوال#تهیونگ#جونگکوک#جیمین#جین#نامجون#یونگی#جیهوپ#جنی#لیسا#جیسو#رزی#بلک_پینک#بی_تی_اس#اکسو#تی_اکس_تی#استری_کیدز#هان#بنگچان#لینو#آی_ان#فلیکس#هیونجین#سونگمین#چانگبین#کیپاپ#کره#آیدل#کیپاپر#آرمی#بلینک#موا#اکسوال#استی#هارمی#چشمک#ولگردفن#موزیک_ویدیو#پارت#کنسرت#سیگما#فمنیست#بوی#گرل#گروپ#
- ۹.۴k
- ۰۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط