پارت 32. 4معشوقه

پارت 32. 4معشوقه
نویسنده جیهوب اول برگه امضا کرد بعد ا.ت بعد شریک ها که سوم ته چهارم جیمین پنجم شوگا ششم کوک هفتم میا هشتم هانا نهم جیا
امضا کردن و برگه رو به نامجون دادن
ته خوب این قرارداد هم به خیرو خوشی تمام شد
ا.ت اقای نامجون شما ردی از جین و ادماش دارید که ما بریم بکشیمشون
نامجون بله اینم ادرسش
ا.ت خیلی خوب ما فردا می ریم و حصابشونو میرسیم
نامجون خیلی خوب ساعت چند میرید منم باید بیام.
ا.ت خوب ساعت 8فردا شب خوبه
ته جیا خوبه
شوگا میا خوبه
هانا جیمین خوبه
کوک جیهوب خوبه
نامجون پس شد ساعت 8منم می یام و اونجا می بینمتون
ا.ت خیلی خوب دستتون درد نکنه چند وقت بود که کار جنایی انجام نداده بودیم
ته اره ممنون که گفتید
نامجون خواهش میکنم چون فقط دشمنم بود می خواستم از دستش راحت شم
ا.ت خوب ما کارتونو می کنیم تا راحت شدید
نویسنده نامجون رفت و همه خوشحال شدن که می خوان کار جنایی انجام بدم مخصوصا ا.ت که خیلی ذوق داشت
ته ا.ت تو خیلی ذوق داری نه هان
ا.ت اره خیلی ذوق دارم می خوام فردا خودمو نشون بدم
کوک باشه نشون بده ببینیم چقدر شجاعی
ا.ت کوک تو ساکت شو هنوز اون کارتو فراموش نکردما میزنمتا
کوک خیلی خوب بیا بزن ببنیم
نویسنده ا.ت رفت و یه لگد محکم با پا به شکم کوک زد (ا.ت کوکو نزن من میکشمتا اگه دست رو بایسم بزنی)
کوک ایی یواش مرض داری شوخی کردم همچیو جدی نگیر
ا.ت با من شوخی نکن (باداد)
کوک باشه ایی خیلی درد داره شکمم (غق کرد)
ته کوک بیدار شو زنگ بزنید به انبولانس
جیمین الان زنگ میزنم
نویسنده جیمین زنگ انبولانس زد و اورژانس امد و کوکو بردن و به بیمارستان
دکتر سریع ببریدش داخل اتاق باید ماینه بشه چی کارش کردید
ا.ت من یه لگد محکم به شکمش زدم
دکتر چرا بهش لگد زدی
ا.ت خودش گفت که بزنم منم زدم
دکتر اهان