فرشته نجات (پارت۱۲)

فرشته نجات (پارت۱۲)
& میخوای اون روی منو ببینی
* هه فک کردی ازت میترسم من این بچه رو صقد میکنم فکر اینکه بچه رو به دنیا بیارم از سرت بیرون کن از خواب و رویا بیا بیرون
& بس کن ا.ت دلت برای بچه تو شکمت نمیسوزه
* نه چون خون تو تو رگاشه
& بیا یه کاری کنیم من بهت پول میدم ولی تو بچه رو به دنیا بیار بعد از به دنیا آوردنش هرجا خواستی برو
* چرا همه چی رو پولی میبینی
این حرفو که زدم امد جلوتر
& میدونی که ددی دلش واست تنگ شده
* چی داری میگی ولم کن
امد جلو تر و صورتشو نزدیکم کرد
* باشه بچه رو صقد نمیکنم میخوام برم ولم کن
هرچی گفتم میخوام برم گوش نکرد و نزدیکم شد سرشو برد تو گردنم و گردنمو مک زد آهی از سر درد گفتم بعدش ولم کرد
& امروز حسابی خسته ام فردا انجامش میدم آماده باش
رفت کنار منم سریع رفتم توی اتاقم و روی تخت دراز کشیدم حالا چجوری از اینجا برم بیرون توی فکر بودم که خوابم برد
صبح با نور خورشید که توی چشمام می تابید بلند شدم دست و صورتمو شستم لباس پوشیدم و رفتم پایین
& به به با این تیپت کجا میخوای بری
* با دوست پسرم قرار دارم شب میبینمت
& چی دوست پسر
* اره مشکلیه
& معلومه که هست حق نداری بری
* تو بهم نمیگی چیکار کنم
& تو خودت یه دوست پسر داری که اینجا نشسته منو و تو هنوز بهم نزدیم
* خب الان بهم میزنیم خدافظ
نمیخواستم برم که پاشد دستمو گرفت رفتیم سوار ماشین شدیم
& کجا میخواستی بری آدرسو بگو
آدرسو بهش گفتم رفتیم اونجا