بابا هرچی حدی دارهنهایت لذت جنسی هم بوقتش خوبه و سر جاش

بابا هرچی حدی داره،نهایت لذت جنسی هم بوقتش خوبه و سر جاش باس باشه،والا ما دهه شصتیا که تو بدترین شرایط و جنگ و کمبودا امکانات ضعیف و گاها بی امکانات رفاهی و سرگرمی و...سرمیکردیمو وقتی از کسی خوشمون میومد دهنمون....بوووووق....میشد تا میتونستیم بهش باچه زجری و چه روشهای جور واجوری بگیم ازش خوشمون امده،بعدم که اوکی میشد جز تو مسیر مدرسه مگه معجزه میشد جای دیگه اونم اون اونور خیابون ما اینور خیابون رد میشدیم تا همو ببینیم،موبایل و نت و چت و تماس تصویری و وات و تلگ و...این داستانا کجا بود،اوج ارتباط عاشقانه ی ما جمع میشد تو دوسه صفحه از برگه های وسط دفترامون که بعد از بنام خدا باید حتما اول نوشته میشد~~~~>
مقدم:بنام الهه ی زیبایی ها،و اما عشق،عشقی به زیبایی چشمهایت که برق نگاهت را همچو نور خورشید در آسمان قلب من...ووو
بعدم مجبور بودیم تموم عشق و وجودمون و تو جملاتمون و اون دوسه برگ نامه به طرفمون بفهمونیم و بعدش با چه بدبختی واویلا حالا باید چطور نامه رو بدستش برسونیم،اونم چطورمثلا توراه برگشت ازمدرسشون ی کوچه ای جایی ردبشیم باخلوت شدجلوپاش نامه رو بندازیمو اون مثه برق ورش داره و ماهم مثه جت جیم بزدیم و...
و خیلی خاطرات شیرین به یادگار مونده امروز واسمون از اون روزوروزگار سخت و...اما باتموم محدودیتا و ووو که ماها تو کف یبار ازنزدیک دیدن هم ماه ها شاید بسال هم میرسید بودیم چه برسد به برطرف کردن نیازهامون حالا هرنیازی جسمی عاطفی جنسی و هرچه،بااین حال اینقدر عقده ای و تو کف و ببخشید دنبال شهوت و ارضا کردن نیازا جنسیمون فقط و فقط بهیچ وجه خدا شاهده بوالله نبودیم،انوقت شماها که دس کردن تو دماغتون با سکس کردن واستون هردو از لحاظ راحتی آسونی بیمیزان راحت و آسون و فراهمه،دیگه دهن خودتون و چرا آسفالت کردید و... بابا بسه لذتم حدی داره،رابطه که همش واسه سکس نیست انسان وجودش ارزش داره وجودش گرانبهاست نه فقط واسه رفع نیاز طرف مقابل بوجود آمدند انسان ها...