thebuildinginfogyg پارت

#the_building_infogyg #پارت90
می.هی
من:بک بک بیا بریم دیگه دیر شدش
بک اومد بیرون درگیر کرواتش بود اومد سمتم اعصابش داغون بود نشست رویی مبل
بک:پوففف درست نمیشه.درست نمیشه
لبخندی زدم برگشتم سمتش دستمو بردم سمت یقش کرواتش رودرست کردم لبخندی زد
بک:مرسی پدرم دراومد بلند شو که آلان دروازه هارو میبندن
خم شد لپمو بوسید رفت سمت در خندم گرفت ازکی این پسر اینقدر خوش برخود شده بود اما هرچی باشه خیلی دوسش دارم هرچیم که بشه عاشقش میمونم باهاش شونه به شونه
راه میرفتم که یهو دستمو گرفت
من:بک زشته ولکن
بک:نه اینطوری نمیشه!
بادست چونمو آورد بالا لباشو گذاشت رویی لبام متعجب بودم این داره چیکار میکنه تو ملح عام خدایا مرگم بده من برم بمیرم خدایا خدایا
بک:حالا درست شدش بیا بریم
من:خیلی پروییی خیلیی
بیخیال سرخوش میخندید
من:بک ببینم میشه چشمات دورنگش کنی
بک باتعجب نشست توماشین منم نشستم
بک:آم باشه
پلک زددورنگ شدش خیلی قشنگ بود بی اختیاربلند شدم چشماش رو بوسیدم
من:خیلی قشنگن خیلی جذابه رنگش
بک:می خوای دیونم کنی عروسک بشین سرجات
من:واه چرا؟!بدبخت بی احساس
بک:من بی احساس نیسم فقط یهو دیدی سه نفره از این ماشین رفتیم بیرون ازمن گفتن بود
من:یااا بک خیلی بدی خیلی منحرفی حداقل تو کاخ جلویی پیشول مراعات کن اونو منفی بارش نیاری
بک:همچین میگی پیشول انگار بچت بابا گربس دیگه نکنه اونو بیشتر ازمن دوس داری عروسک هان؟!
****////****////****////****
بک
منتظر بهش چشم دوخته بودم ببینم جوابش چیه خوب معلومه کسی مثل من کسی رو دوس نداره یا اگه داشته باشه حسابی حسودی میکنه بهش
می.هی:آم خوب راستش راستش
من:فهمیدم نمیخواد بگی
پیاده شدیم این وپا میکرد وقت اذیت کردنه
می.هی:بک ببک بکبکی ببخشید خوب
من:نه چرا عذر خواهی بفرما برو سر کلاست خانوم دیرت نشه
می.هی:بگو من چیکار کنم راضی شی خوب باشه ببین من عاشقتم ولی پیشول دوسش دارم نه به اندازه تو
من:ببوسم
می.هی:جانم بله دیگه چی
من:دیدی پس بیخیال
رویی پنجه های پاش بلند لباش گذاشت رولبام بعد از چند ثانیه برداشت
=بهبه یک هفته نبودم چه بی حیا چشمام منور کشی بشه می.هی خانوم
می.هی:یا جومونگ کبیر بدبخت شدم
آچا بال درآوردی چشمام پروژکتوکشی
آچا:حرف نزن بچه پرو من بال درآوردم توچی هان برایی من دوس پسر میگیره هان بیا بغلم دلم برات تنگ شده بود
بغلش کرد خوشحال بودم که خوشحاله اما حال چان رو کی خوب میکنه نمیدونم یعنی اینقدر بی رحم شده بود