هرچی-من-بگمه پارت-سی-پنجم

#هرچی-من-بگمه #پارت-سی-پنجم
از زبون #مبینا



چان:مثلا میخواستی با کی باشی؟؟
+به تو ربطی نداره😝
اما اون نمیدونه که دل من پیشش گیر کرده امیدوارم بزاره من وارد قلعه قلبش بشم و اونو تصاحب کنم چون اون قلب من و تصاحب کرده داشتم میرفتم تو اتاقم و تو فکر یودم که با سر رفتم تو دیوار بعد افتادم زمین بعدشم بوش بوش ماچ ماچ لالا شوخی کردم فقط یه دادی زدم انگار سیل اومده
چان:حالت خوبه؟؟چیزیت که نشد؟؟😨
بلند شدم
+به تو چه
چان:من و باش که نگران تو بودم هه😒😞
+رویا دم ظهره حوشلم سر رفته میشه کارتتو بدی برم خرید؟؟
رویا:اره بیا بگیر برو فقط دیگه نبینمت
رفتم کارت اعتباریشو گرفتم رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم موهامو بافتم و رفتم بیرون رفتم به یه پاساژ هرچی لباس دم دستم بود خریدم که یه پیام طولانی از رویا اومد
رویا:یعنی مبینا تو برگردی خونه زنده زنده دفنت میکنم کاری میکنم 50 قلو بزای اصن میدمت با چان ازدواج کنی....
(بقیش فحشه زشته عیبه نمیزارم)
یا خدا چخبرشه دوتا لباس بیشتر نخریدما
وجی:دوتا لباس؟؟تو کل اینجا رو خریدی
+سلام وجی جونم بالاخره به ما سر زدی
وجی:عروسی کردم شوهرم نمیزاره بیام
+پس بگو اونشبی که تو سرم دانبول دامبول بود عروسیه تو بود
وجی:ععهههه ببخشید دعوتت نکردم
+اشکالی نداره ولی بجاش از ماه عسل رفتن محرومی
وجی:بیشین مینیم باو برو خریدتو بکن
بعدم رف عجب بیشعوریه این دیگه داشتم تو پاساژ قدم میزدم که چشمم به سه تا کیف ناز خورد وای خدا ست بودم و خیلی قشنگ رفتم و خریدمشون خیلی خوشمل بودن دیگه خسته شدم و رفتم سوار ماشین شدم رفتم خونه چانی دیگه عجب کسی بوده که ماشینشو داده به من باید دعا کن ماشینش سالم به دستش برسه بعد ماشینو روشن کردم و گازشو گرفتم ییییسسس چه حالی میده رسیدم دم خونه البته بغیر از این که چند باری زدم به در و دیوار


از زبون #چانی

این دختره سه ساعته رفته بیرون نیومده نکنه سر ماشین خوشگلم بلا ملا اورده باشه
نفس:چانی کار اشتباهی کردی ماشینتو دادی به مبینا
-چطور مگه نکنه نابودش کرده باشه😨
رکسانا:نابود که چه عرض کنم به اهن پاره تبدیلش کرده
-وا خدا ننننهههه😰
معصومه:ماشینت مهم تر از زندگیه منه؟؟
-اره من عشقم به ماشینمه
بکهیون:عععههه پس عشقت به ماشینته اگر من دیگه با تو بودم فردا هم تو برنامه الن شو که میخوایم بریم میگم من سینگلم
-نننننننهههه غلط کردم😢
بک:تو برو غلطتو بکن منم میرم بخوابم ظهر خوش
کریس:فکر کنم بچم حالش خوش نیس سوهو بیا فردا ببریمش دکتر
سوهو:اره بیا ببریم
زنگ خونه در اومد مبینا بود سریع دویدم پایین تا ماشینمو دیدم جوش اوردم
-تا الان کجا بودی؟؟😡
مبینا:نگرانم شدی؟؟
-نخیرم ببین چه بلایی سره ماشینم اوردی
مبینا:من و باش فکر کردم نگران منی