توکیو پارت فکنم ۲۰

توکیو پارت فکنم ۲۰

مایکی : باشه
میکو : ممنون خدافظ
مایکی : سر راه برام دورایاکی بخر
میکو : باشه
گذر زمان
دارم میرم خونه عجیبه تاحالا اینقدر دلم برای مایکی تنگ نشده
در خونه رو وا کردم
میکو : من برگشتمممممم
مایکی : دورایاکیم کوششششش
میکو : ی......یادم رفت بگیرم (با ناراحتی و یکم ترس)
مایکی : چرااااا مگه نمیدونیی من عاشق دورایاکییمممممممممم
یدونه لگد محکم بهم زد اوفتادم روی زمین خیلی شکمم درد میکرد( برای لگد مایکی )
از خونه زدم بیرون تابیشتر از این منو نزنه گریم گرفت داشتم میرفتم سمت پار که نزدیک صد نفر جلوم دیدم ( نکته : میکو لباس تومان تنش بود )
وقتی چشمشون بهم اوفتاد یه پسر گه تقریبا ۲ برابر من بود ( هانما ) امود نزدیکم
پسره : نمیدونستم دخترا هم توی تومان هستن
اون داشت میومد نزدیک از قدش ترسیده بودم ۲ برابر منه یاد حرف داداشی اوفتادم
مایکی : امکان داره ولهالا بهمون حمله کنه
وای نه نکنه از والهالان اره هستن لباس فرم دارن و این همه ادم مع لومه که از والهالان واینه نه نباید بتر سم پریدم و سمت سرش یه لگد زدم ولی چیییی با دست خالی گرفتش نه کارم تمومه
یکی از افرادش : هانما سان
پس اسمش اینههه خیلی ترسناکه