"ما داریم داستانی رو مینویسیم و زندگی میکنیم که مال این ز

"ما داریم داستانی رو مینویسیم و زندگی میکنیم که مال این زمان نیست.اگه مال زمان ما نیست پس مال چه زمانیه؟"

جونکوکا کجا میری؟ -
میرم جایی که بخاطر علاقه هام و احساساتم ترد نشم! -
و در رو محکم بست. از وقتی که باباش بهش گفته بود حتی با اینکه مصاحبه رو قبول شده نمیتونه خواننده بشه خیلی عصبانی بود. گوشیش رو ورداشت و به کمپانی پیام داد که آماده ی بستن قرار داده و به سمت کمپانی حرکت کرد
رسید به کمپانی و وارد سالن جلسه شد گفتن قراره ی گروه بسازن ولی نگفتن چند نفره در اتاق رو که باز کرد و دید ۶ نفر دیگه که تو اودیشن دیده بود اونجا بودن
نفر اول:کیم نامجون ۱۹ ساله
دومی:کیم سوکجین ۲۰ ساله
سومی:مین یونگی ۱۹ ساله
چهارمی:جانگ هوسوک ۱۹ ساله
پنجمی:پارک جیمین که همسن خودش بود ۱۷ ساله
ششمی:کیم تهیونگ ۱۵ ساله و کوچک ترین عضو هستش
این چیزی بود که تو یه قرار داد نوشته بود دقت کرد ولی تاریخ پایان قرار دادی ندید
پی دی نیم:این قرار داد میگه تا زمانی که توانایی خوندن دارید میمونید
نامجون:یعنی حتی اگه ازدواج و اینا هم کردیم؟
پی دی نیم:بعله
منشی:جناب سهام دارها اومدن
پی دی نیم بهشون بگو من دارم میام، خب دوستان بشینید بین خودتون صحبت کنید و هم رو بشناسید بالاخره قراره تو یه خوابگاه زندگی کنید من دیگه میرم خداحافظ
جیهوپ:از اونجایی که من اول به کمپانی پیوستم من شروع میکنم، من قرار لید دنس و مین رپر شما باشم
نامجون:منم لیدر و مین رپر هستم
یونگی:من رپر اصلی هستم
جیمین:من دنسر هستم و مین ووکال
جونگکوک:من مین ووکال هستم
جین:من لیدر ووکالم
تهیونگ که تموم مدت داشت به جونگکوک نگاه میکرد نگاهش رو از اون گرفت و به برگه ی جلوش داد و گفت:من هم مثل اینکه قراره ووکالیست اصلی و دنسر باشم
یونگی:حالا که قراره با هم زندگی کنیم، بهتره بدونید من روی تمیزی حساسم و شوخی هم ندارم
نامجون:بله من اینو میتونم با مدرک ثابت کنم و به وضوح تو دوره
ی کار آموزی فهمیدم.
جیهوپ دستش رو گذاشت رو شونه ی یونگی و لبخند زد وگفت:چه جالب من هم همینطور
یونگی جوری که معلوم بود معذب و عصبانیه دست جی هوپ رو از رو شونش ورداشت من گفت:اوهوم
جیهوپ که لبخندش محو شده بود سرش رو انداخت پایین و گفت: م... معذرت میخوام..