گناهکارمن

#گناهکار_من🎀
#پارت_نوزدهم
شوگا رفت پیش ات*
شوگا:عام میگم که ات شب دوستات و جیهوپ و تهیونگ میان من دعوتشون کردم
ات:عاااا جدییی؟خیلی ممنونمم
پرید بغل شوگا*
شوگا تعجب کرد
ات:ام ...ب...ببخشید یهو هیجان زده شدم ببخشید
شوگا:عا نه...اشکال نداره
ات دوید تو اتاق درو بست
شوگا لبخند زد
شوگا:وای خدا الان غش میکنم این کوچولو منو بغل کرد واییی
ویو ات:
وای خدااا من چیکار کردم
حاضر شد و بعد ۲ ساعت رفت پیش شوگا*
ات:عام میگم که اگه زحمتت میشه من شام بپزم
شوگا:نه نیازی نیست غذا سفارش دادم
پرش به خونه عسل و لیا:
لیا:عسلییی میگم که چی بپوشیمم
عسل:وای چقد تو سخت میگیری دختر یه چیزی بپوش دیگه
ویو جیهوپ:
دیدم که تهیونگ تو فکره
جیهوپ:اوممم داداش عاشق شدیااا
تهیونگ:کی من؟
جیهوپ:نه پس عمم معلومه که توو😑
تهیونگ:عام خب راستش دختره بد نیستا خوشگل و دافه
جیهوپ:عجب
تهیونگ:انگار نه انگار که تو عاشق اون دختره لیا شدی
جیهوپ:هیسسس آروم حرف بزن میشنون
تهیونگ خندید:باش باش😂
گزارش کنی گاییده میشی✅
لایکش به ۲۵ برسه پارت بعد گذاشته میشه💕