(قسمت-12-پارت-4-)

(قسمت-12-پارت-4-)
+پسرم حواست به عروسم باشه اذیتش نکنی ها
+باشه مادر من باشه مگه هیولام اذیتش کنم هرکی از گل نازکتر به همسرم بگه کلش رو میکنم.... امروز میخاستیم بریم سوئیس الان توی هواپیما نشستیم آرسان داره با تلفن حرف میزنه دلم واسه سوئیس تنگ شده مخصوصا مهربان خانوم آرسان تلفنش رو گذاشت کنار روبه من گفت
+مامانم مخ منو خورد.... خندیدم
+خب بزن بریم خونه هیچ جا خونه ی خوده آدم نمیشه
(آرسان)
بلاخره رسیدیم از فرداهم باید بریم سرکار
+وای آرسان من خیلی خستم زود باش برو تو....رفتم داخل خونه مهربان خانوم اومد دم در
+خوش اومدین
+سلام مهربان جونم خوبی
+ممنون خانوم کیف هارو بدین من ببرم
_نه خودم میبرم مهربان خانوم شما فقط بگو ناهار حاضره یا نه(بچم چقد شکموه😂😋) که دارم از
گشنگی میمیرم...... مهربان خانوم لبخند زد
+بله آقا حاضره شما برین لباس هاتون رو عوض کنید بعد بیاین ناهار بخورید.....رفتیم بالا کیف ساک هارو گذاشتم کنار کمد لباس هامون رو عوض کردیم رفتیم پایین واسه ناهار روی صندلی نشستیم و شروع کردیم به خوردن
_ممنون مهربان خانوم من برم استراحت کنم
+دستت درد نکنه مهربان جون من کمک میکنم میز رو تمیز کنی
+نه خانوم جان خودم اینارو جمع میکنم شما برید استراحت کنید