pain
#pain
#P²
«ویو جونگکوک»
«داخل کلاس»
هنوز معلم نیومده بود اکیپمو دورم جمع کرده بودم روی صندلی نشسته بودم و پای راستمو روی پای چپم انداخته بودم رو به بچه های اکیپ گفتم
جونگکوک: بچه ها اگه بهم توی امتحان نرسونه میخوام خوب حسابشو برسیم
به دو تا از بچه ها اشاره کردم و گفتم
جونگکوک: شما دوتا دیده بان باشید که کسی از عوامل مدرسه نیاد و مثل اون دفعه گیر نیوفتیم دلم نمیخواد بازم با خانواده ام درگیر بشم
[فلش بک به حادثه ای که جونگکوک ازش حرف میزد]
یک سال پیش
«ویو جونگکوک»
اون روز امتحانه تاریخ داشتیم به کیم گفته بودم که باید امتحانو بهم تقلب برسونه سره جلسه امتحان بودیم و آقای چوی معلم تاریخمون به عنوان مراقب سره کلاس بود کیم داشت بهم جواب سواله 6 رو میگفت که چوی مچمونو گرفت ما رو فرستاد دفتر مدیر اصلا متوجه نمیشم یدونه تقلب این کارا رو نداره که چرا همچین میکنه خیلی ازش عصبی بودم توی راهروی مدرسه با کیم داشتیم میرفتیم دفتر مدیر رو به کیم کردمو گفتم
جونگکوک: حواست باشه که باید تقصیرو تو گردن بگیری فهمیدی کیم بگو تو مقصری
تهیونگ فقط به تکون دادن سر اکتفا کرد
وارد دفتر مدیر شدیم، در زدیم صدای آقای کانگ از پشت در شنیده شد که گفت بیا داخل، وقتی رفتیم داخل آقای کانگ گفت
کانگ: چیشده؟ مگه الان کلاس ندارین چرا دو تا از بهترین دانش آموزان مدرسه ساعت کلاس باید بیان اینجا؟
به کیم نگاه کردم و کیم با من من کردن گفت
تهیونگ: آقای کانگ ما.. امروز امتحان داشتیم و من... و من جوابه یک سوال رو نمی دونستم پس.. پس از .. ج.. جئون جون.. جونگکوک پرسیدم و... معلممون آقای چوی ما رو فرستادن اینجا
کیم به من نگاهی انداخت که میشد ازش خوند که داره میگه بفرما اینم کاری خواستی انجامش دادم
آقای کانگ رو به من کرد و گفت
کانگ: خب مثل اینکه مقصر آقای کیمه آقای جئون لطفا برید بیرون
احترام گذاشتم و اومدم بیرون از اتاق و بیرون وایستادم تا با کیم برم و بفهمم بهش چی گفته
«ویو تهیونگ»
وقتی جئون رفت بیرون آقای کانگ گفت
کانگ: آقای کیم لطفا راسته قضیه رو بهم بگو واگرنه با خانواده ات تماس میگیرم و احتماله اخراجت هم هست
از ترس لرزیدم و به آقای کانگ گفتم که جئون تهدیدم اگه بهش توی امتحان کمک نکنم قراره پشت مدرسه منو با مشت هاش زخمی کنه
کانگ: خوبه که حقیقت رو گفتی آقای کیم حالا هم برو بیرون و اگر آقای جئون ازت چیزی پرسید بگو که با خانواده ات تماس گرفتم و فقط یکم نصیحتت کردم نگران چیزی هم نباش
سرمو تکون دادم و رفتم بیرون که جئون رو دیدم معلومه وایساده تا از من بازرسی کنه
#P²
«ویو جونگکوک»
«داخل کلاس»
هنوز معلم نیومده بود اکیپمو دورم جمع کرده بودم روی صندلی نشسته بودم و پای راستمو روی پای چپم انداخته بودم رو به بچه های اکیپ گفتم
جونگکوک: بچه ها اگه بهم توی امتحان نرسونه میخوام خوب حسابشو برسیم
به دو تا از بچه ها اشاره کردم و گفتم
جونگکوک: شما دوتا دیده بان باشید که کسی از عوامل مدرسه نیاد و مثل اون دفعه گیر نیوفتیم دلم نمیخواد بازم با خانواده ام درگیر بشم
[فلش بک به حادثه ای که جونگکوک ازش حرف میزد]
یک سال پیش
«ویو جونگکوک»
اون روز امتحانه تاریخ داشتیم به کیم گفته بودم که باید امتحانو بهم تقلب برسونه سره جلسه امتحان بودیم و آقای چوی معلم تاریخمون به عنوان مراقب سره کلاس بود کیم داشت بهم جواب سواله 6 رو میگفت که چوی مچمونو گرفت ما رو فرستاد دفتر مدیر اصلا متوجه نمیشم یدونه تقلب این کارا رو نداره که چرا همچین میکنه خیلی ازش عصبی بودم توی راهروی مدرسه با کیم داشتیم میرفتیم دفتر مدیر رو به کیم کردمو گفتم
جونگکوک: حواست باشه که باید تقصیرو تو گردن بگیری فهمیدی کیم بگو تو مقصری
تهیونگ فقط به تکون دادن سر اکتفا کرد
وارد دفتر مدیر شدیم، در زدیم صدای آقای کانگ از پشت در شنیده شد که گفت بیا داخل، وقتی رفتیم داخل آقای کانگ گفت
کانگ: چیشده؟ مگه الان کلاس ندارین چرا دو تا از بهترین دانش آموزان مدرسه ساعت کلاس باید بیان اینجا؟
به کیم نگاه کردم و کیم با من من کردن گفت
تهیونگ: آقای کانگ ما.. امروز امتحان داشتیم و من... و من جوابه یک سوال رو نمی دونستم پس.. پس از .. ج.. جئون جون.. جونگکوک پرسیدم و... معلممون آقای چوی ما رو فرستادن اینجا
کیم به من نگاهی انداخت که میشد ازش خوند که داره میگه بفرما اینم کاری خواستی انجامش دادم
آقای کانگ رو به من کرد و گفت
کانگ: خب مثل اینکه مقصر آقای کیمه آقای جئون لطفا برید بیرون
احترام گذاشتم و اومدم بیرون از اتاق و بیرون وایستادم تا با کیم برم و بفهمم بهش چی گفته
«ویو تهیونگ»
وقتی جئون رفت بیرون آقای کانگ گفت
کانگ: آقای کیم لطفا راسته قضیه رو بهم بگو واگرنه با خانواده ات تماس میگیرم و احتماله اخراجت هم هست
از ترس لرزیدم و به آقای کانگ گفتم که جئون تهدیدم اگه بهش توی امتحان کمک نکنم قراره پشت مدرسه منو با مشت هاش زخمی کنه
کانگ: خوبه که حقیقت رو گفتی آقای کیم حالا هم برو بیرون و اگر آقای جئون ازت چیزی پرسید بگو که با خانواده ات تماس گرفتم و فقط یکم نصیحتت کردم نگران چیزی هم نباش
سرمو تکون دادم و رفتم بیرون که جئون رو دیدم معلومه وایساده تا از من بازرسی کنه
- ۸۲۴
- ۰۳ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط