P

ᶜʳᵃᶻʸ ᴸᵒᵛᵉ
P¹


پسرک کلافه بار سرش را محکم به میز کوبید و بعد سرش را به بالا آورد.
_چرا یک منشی..فقط یک منشی ادم حسابی نمیفرستن. نمیفهمم، براتون انقدر سخته...بازم دزدی کردن.
=ببخشید...
_فقط همین ببخشید (داد)
_بخاطر تو نزدیک بود ورشکست بشیم... اون وقت هم شرکت من به فنا رفت بود هم تو بدبخت شده بودی ... همین الان از جلوی چشام گمشو.
=چشم قربان..!

_ آه سرم. اخه شماها چرا انقد بی عقلین..نمیفهمم...

~~~

=قربان
_یااا مگه اینجا در نداره؟!
=ببخشید
_ خب کارتو بگو...
= راستش یک نفر اومده...
_که منشیم بشه؟
=بله .. میخواین بگم بره؟
_نه این دفعه خودم تصمیم میگیرم ..
=چشم..
_بگو بیاد داخل
=بله چشم...

و بعد تعظیم کوچکی کرد و رفت ...

= ببخشید خانم..میتونین برید داخل
× چشم ...



ادامه‌دارد •••


این فیک شرط داره
شرایطش؟ ⁴⁰ لایک , ⁴⁰ کامنت
البته با همکاری پرنسسم: @hunjin_xx