وقتی میری خونه دوستت گوشیت خاموش شده بود و دیروقت بود و د

وقتی میری خونه دوستت گوشیت خاموش شده بود و دیروقت بود و دوستت اصرار کرد که شبو باهاش بمونی و تو هم قبول کردی و پسرا هم خیلی نگران شدن و صبح که میرسی خونه
نامجون: باتو ام بشین اینجا(داد)
ات: چیشده؟
نامجون: چیشده؟ دیشب کدوم گوری بودی هااااا ات یجوری جرت بدما تا یک ماه نتونی راه بری
ات: خب بزار توضیح بدم
نامجون: گوش میدم
ات: گوشیم خاموش شده بود بعد دیروقت بود موندم خونه دوستم
نامجون: خب میتونستی با گوشی اون بهم زنگ بزنی
ات: من ذهنم مثل تو قوی نیست که

جین: عه بالاخره امدی خونه خب من توضیح درست حسابی میخوام
ات: عزیزم ببین من شب گوشیم خاموش شد موندم خونه دوستم
جین: خب تو نمیگی من از نگرانی مردم اصلا تادو روز نمیخوام ببینمت
ات: اخه..
جین: برو تو اتاقت(1ساعت بعد میاد از دلت در اره)

یونگی: شب تا الان خواب بوده اصلا متوجه نشده پسرم😂
جیهوپ: ات کجا بودی حالت خوبه
ات: عشقم شب خونه دوستم بودم
جیهوپ: تا الان چشم رو هم نزاشتم نمیگی من نگرا نت میشم؟
ات: ببخشید بعد میبوسید همدیگه رووو

جیمین: ات کجابودی؟(داد)
ات: خونه دوستم
جیمین: پسره؟
ات: نه
جیمین: داداش داره؟
ات: ارع
جیمین: چند سالشه؟
ات: 25
جیمین: شغل؟
ات: یااا اصلا به توچهههههه
جیمین: باشه تا1هفته حق نداری جایی بری
تهیونگ: خانم ات کجا تشریف برده بودن؟
ات: خونه دوستم
تهیونگ: گردنت چرا کبوده؟
ات: زر نزن کوش؟
تهیونگ: من میشناسم اون دوستتو
ات: ای بابا اره جولیا زو میگم
تهیونگ: عه چرامنو نبردی
ات: 😐
کوک: هویییی کجا بودی دیشب میدونی چقدر نگرانت شده بودم
ات: معلومه قشنگ این همه شیر موز خوردی
کوک: خوردم تا استرسمو کم کنم
ات: 😑

#سناریو_بی_تی_اس (درخواستی)