فیک

(فیک)
P. 1
#درخواستی
#چندپارتی_جونگ_کوک
جونگ کوک خیلی وقته که از همسرش طلاق گرفته و یه دخترم داره که 14سالشه( از هشت سالگی دخترشو ندیده)
الان سال هاست که دخترشو ندیده میخواد ببینه اما مادر اون دختر نمیزاره
جونگ کوک دیگه واقعا صبرش تموم شده نمیتونه که دخترشو نبینه پیش خودش نباشه
امروز تصمیم گرفت که بره با اون زن یه صحبت درست حسابی داشته باشه در واقع اخرین حرفش و اخرین دیدارش
_الو
@چیه چرا زنگ میزنی ما خیلی وقته که از هم جدا شدیم
_باید باهات حرف بزنم
@من حرفی ندارم باهات
خواس قطع کنه
_(داد) کیم شین هی
@ها....بگو
_امروز ساعت 6 میای همون کافه بغل خونه اومدی که هیچی نیومدی هرچی دیدی از خودت دیدی
@خیلی خب داد نزن ات اینجاس میشنوه
_ات
@اره
_گوشی و بده بهش
@چی
_گفتم بده(داد)
@عه داد نزن میگم
دخترم ات پاشو یکی باهات کار داره
الو
_....
بله؟
_ات
بله منو از کجا میشناسید؟
_هیس فقط یه کلمه بگو هنوزم کلاس تکواندو میری یا نه؟
ااا.... اره چطور...
_فایتینگ
چی..... نه وایسا
(قطع کرد)
_دلم میخواست بازم صداشو بشنوم ولی الان نه باید برم حاضر شم
ویو خونه ات
مامان کی بود؟
@هیچی دخترم ولش کن
هعیییی
@ناراحتی؟
کی من؟...... ااا ار..... نه
(ذهن ات)
هه چرا ناراحت نباشم
امروز قراره با باباهامون بریم باشگاه ولی کدوم بابا چه بابایی
به لطف توعه که من پیش دوستام مسخره میشم به لطف توعه که من الان پیش بابام نیستم بابایی ندارم که بغلم کنه ببرتم شهربازی
(یه قطره اشک از چشماش ریخت)
بعدم رفت و در اتاقو بست
تا عصر

ویو کافه
@الان دیگه باید بیاد
........
.... ـ.
_سلام
@بشین و بگو
_درست صحبت کن بخاطر منه که الان یه بچه داری
@الان اینو میخواستی بگی؟
_نه
اومدم برای اخرین بار بگم بچمو میدی یا نه
@نععع
_من باید ببینمش اونم حق دیدن باباشو داره
@نعع نمیزارم
_واقعا اخرین حرفت بود
پاشد که بره
@اخرین حرفمو قبلا زدم دیگه دور و بر من پیدات نشه
_اینجوریه؟
@اره
_خود دانی بعدا پشیموپ نشی از رفتارت
@چی میگی مثلا میخوای چیکار کنی ها؟
_دیگه من گفتم
حالا جونگ کوک زودتر رفت

ویو ات...