قهوه تلخ(:

#قهوه_تلخ(:
Part1
_____________________
دیانا:مث همیشه تو بالکن نشسته بودم....
خیره ب 7 ملیارد و خورده عی ادم...
چرا بین 7 میلیارد ادم عون مرد..
چرا؟چرااااا؟؟؟
خیلی دلم براش تنگ شده...
گفته بود 13 اسفند میاد خاستگاریم...
امروز13 اسفنده...
از امروز دیگ نمیتونم نیکارو ببینم از امروز دیگ نمیتونم خانوادمو ببینم...
هعی ازدواج زوری درد بدیه..
پوفی کشیدمو ع بالکن اومدم بیرون..
مامانم وارد اتاقم شد...
مامان:مرگ دص خداص(:
فرزاد ک ب خاصت خدش نمرد(:
دیانا:مامان ترو خدا نزار بابا منو بزور شوعر بده(:
مامان:اخمام رفت تو هم..
کاری از دسم بر نمیاد..
برو حموم اماده شو ساعت 8 میان...
رفتم بیرون ع اتاق..
دیانا:پوفی کشیدم گوشیمو برداشتم ب نیکا تکست دادم
('دیا•نیکا)
'نیکی خبی
•مرصی ت چدوری
'انق حالم خوبه ک میتونم بمیرم...
•چیشده
'کاش الان زنده بود..
•فدط شم مرگ دص خداص(:
'نیکا
•جنم
'اومد بابامو با پول راضی کرد منو بش بفروشه(:
•کی
'عون پصره خرپول هول
•ارسلان؟
'عوهوم
•عنترررر ت چرا قبول کردی؟
'کاش خدم قبول کرده بودم..
'بهشون فروختن منو..
•ع خونه فرار کن خرررر
'نمیتونم..
•دیا من بدون ت میمیرمممم
'فک کردی من بدون ت میتونم؟
•حدقل بیا برا اخرین بار ببینمت..
'اوکی بپوش بزن بیرون بیا بام تا بیام
•اوکی
_________________________
"ادامه دارد"