مژه های خیص🌝🐾
#مژه_های_خیص🌝🐾
PArt23
_______________
عسل:.......(همچیو تعریف کرد)
شکیب: فاک بش چق پصرو هوله
عسل: انق لاشیح
شکیب: م ی رب دیگ درم میرم خلی خشال شدم دیدمت
عسل: کوجا؟
شکیب: دیگ نمت عیران زندگی کنم خصه شدم
عسل: خلی کار خوبی مکنی میری محم ی دوصه هفته دیگ میوم
شکیب: دلم برات تنگ میشه فرشته کوشولو ایم کلید ویلا هر وخ خاصی بیا
[ی هفته بعد]
دیانا:صب پاشدم ۲۵ تا میصکال ع نیکا داشتم.....گوشیمو پرت کردم رو تخت ع اتاق رفتمبیرون ک دیدم زنگ میخورع نیکا بود ج ددم
(-دیا~نیکا)
-باو گایدی منو
~کزکشششششششش
-درد داخلتتت
~م عومدم عیراااااننننن
-لمبمبنبتیدیدیتیخقجقجقح
~بیا کافه همیشگییی
-عومدمممم جییییخ
دیانا: صریع شمارح متینو گرفتم
("متین _دیا)
"جانم دیا
_وایییی نیکا عومدح ایرانننن
" ع چ خوب
_خشال نشدی؟
"نچ
_عامادح شو بیام بریم پیشش
" م نمیام
_گ نخو میگم عامادع شو میام دنبالت..... قط کردم
متین: ع ی طزف خشال بودم ع ی طرف دلم میخاص بگیرم جرش بدم با کلافگی ی دص تو موهام کشیدم ی عاب ب صورتم زدم ی هودی پوشیدم نشصم تا دیانا بیاد
(15min)
متین: دیانا ببی اصن حرفی نمزنی عوکی
دیانا: ت باید با شقایق کات کنی
متین: نچ عمرا
دیانا: بریم تو
متین: رفتیم سر میز یهو شقایقو دیدم
شقایق: ب ب عای امینی عومدع دختر بازی
متین: کز نبفاف رفیقامن
شقایق: گمشو لاچی
نیکا: هوی کزمو بلیص جیندع
شقایق: خر کی هصی ت
نیکا: زنشم
شقایق: ت زنشی بد بت نگفته م رلشم
نیکا: خدم خبر داشتم
شقایق: ای همه مدت منو بازی دادی عای متین امینی؟
نیکا: عارح دلش خاصه
شقایق: ت خفه شو
نیکا: چیصتیر باو حرف م حرف متینه پ بحی
شقایق: گمشو باو
نیکا: هرلییی
متین: خبیح
نیکا: مرصی ت خبی چق تقیر کردی
متین: دلم تنگ شدع بود برات کوتوله
دیانا: باو منم عادمم بمولا ب یکم توجه راضیم
نیکا: یچی صفارش بدین بخوریم
متین: خب چی میخورین
دیانا: ی بامدریت جدید😹(پصت قدیمی مهرابو عگ یادتون باشه میفمین چی مگم)
نیکا: واییی جر یادتححح🤣🤣🤣
متین: پارهههه😂😂
دیانا: ی اصمص عومد رو گوشیم بازش کردم
اصمص:عگ مخای عای کاشیت صالم باشه بیا ب ای عادرص
دیانا: بچا م باید برم
نیکا: وا کجا
دیانا: یروز دیگ بریم باهم بیرون م باید برم کار دارم .......
______________
چگلی پگووووو🌝💕
چخبر خماری میدوصین؟
•ادامه دارد•🐾🙂
PArt23
_______________
عسل:.......(همچیو تعریف کرد)
شکیب: فاک بش چق پصرو هوله
عسل: انق لاشیح
شکیب: م ی رب دیگ درم میرم خلی خشال شدم دیدمت
عسل: کوجا؟
شکیب: دیگ نمت عیران زندگی کنم خصه شدم
عسل: خلی کار خوبی مکنی میری محم ی دوصه هفته دیگ میوم
شکیب: دلم برات تنگ میشه فرشته کوشولو ایم کلید ویلا هر وخ خاصی بیا
[ی هفته بعد]
دیانا:صب پاشدم ۲۵ تا میصکال ع نیکا داشتم.....گوشیمو پرت کردم رو تخت ع اتاق رفتمبیرون ک دیدم زنگ میخورع نیکا بود ج ددم
(-دیا~نیکا)
-باو گایدی منو
~کزکشششششششش
-درد داخلتتت
~م عومدم عیراااااننننن
-لمبمبنبتیدیدیتیخقجقجقح
~بیا کافه همیشگییی
-عومدمممم جییییخ
دیانا: صریع شمارح متینو گرفتم
("متین _دیا)
"جانم دیا
_وایییی نیکا عومدح ایرانننن
" ع چ خوب
_خشال نشدی؟
"نچ
_عامادح شو بیام بریم پیشش
" م نمیام
_گ نخو میگم عامادع شو میام دنبالت..... قط کردم
متین: ع ی طزف خشال بودم ع ی طرف دلم میخاص بگیرم جرش بدم با کلافگی ی دص تو موهام کشیدم ی عاب ب صورتم زدم ی هودی پوشیدم نشصم تا دیانا بیاد
(15min)
متین: دیانا ببی اصن حرفی نمزنی عوکی
دیانا: ت باید با شقایق کات کنی
متین: نچ عمرا
دیانا: بریم تو
متین: رفتیم سر میز یهو شقایقو دیدم
شقایق: ب ب عای امینی عومدع دختر بازی
متین: کز نبفاف رفیقامن
شقایق: گمشو لاچی
نیکا: هوی کزمو بلیص جیندع
شقایق: خر کی هصی ت
نیکا: زنشم
شقایق: ت زنشی بد بت نگفته م رلشم
نیکا: خدم خبر داشتم
شقایق: ای همه مدت منو بازی دادی عای متین امینی؟
نیکا: عارح دلش خاصه
شقایق: ت خفه شو
نیکا: چیصتیر باو حرف م حرف متینه پ بحی
شقایق: گمشو باو
نیکا: هرلییی
متین: خبیح
نیکا: مرصی ت خبی چق تقیر کردی
متین: دلم تنگ شدع بود برات کوتوله
دیانا: باو منم عادمم بمولا ب یکم توجه راضیم
نیکا: یچی صفارش بدین بخوریم
متین: خب چی میخورین
دیانا: ی بامدریت جدید😹(پصت قدیمی مهرابو عگ یادتون باشه میفمین چی مگم)
نیکا: واییی جر یادتححح🤣🤣🤣
متین: پارهههه😂😂
دیانا: ی اصمص عومد رو گوشیم بازش کردم
اصمص:عگ مخای عای کاشیت صالم باشه بیا ب ای عادرص
دیانا: بچا م باید برم
نیکا: وا کجا
دیانا: یروز دیگ بریم باهم بیرون م باید برم کار دارم .......
______________
چگلی پگووووو🌝💕
چخبر خماری میدوصین؟
•ادامه دارد•🐾🙂
۱۶.۵k
۰۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.