❣️(:زیبای خفته:)❣️

❣️(:زیبای خفته:)❣️
P9

صبح:
●اهه اهم
_عواووو(مثلا از خواب بیدار میشیم از این صدا ها میدیم😅همون خمیازه)سلام مامان
●اهمممم
_مامان بزار بخوابیم
●اهمممممممممممممممم
_(تهیونگ تازه فهمید دستش کجایه ا.ته.......)او اها
دستشو ورداشت
●مثل اینکه دیشب خوب خوابیدین
_مامان ما صبح خوابیدیم
●الانم ساعت ۵ بعد از ظهره
(و دعوا های مادر پسری😅😅)
+عواوو(خمیازه🤣)ا.ت نفهمید ننه ی تهیونگم تو اتاقه
_ظهر بخیر ا.تی(یکم خجالتی جلو ننش)
+ظهر تو هم بخیر ددی
_ا.ت اهممم
+عی وای(پتو رو کشید رو خودش)
ببخشید صبح بخیر خاله
●ا.ت دخترم مامان و بابات اومدن قراره درباره ی یه چیز مهم صحبت کنیم
+چشم خاله الان میام
مامان تهیونگ رفت بیرون و در اتاق رو بست
_(تهیونگ از این خیمه زدن یهویی رومانتیکا هست؟؟که به درد منه سینگل نمیخوره تو فیلما دیدم احتمالا بدونین چیه)از اون مدلیا یهو خیمه زد رو ا.ت
_ددی هوم؟؟؟تو تنهاییا بلد نیستی بگی شیطون بازی در میاری
+ته ته برو اونور باید بریم پایین
_ته ته؟؟
یهو تهیونگ سرشو برد تو گردن ا.ت و براش کیس مارک گذاشت
+تهیونگگگگگ الان مامانم بپرسه این چیه چه جوابی بدمممم
_نتیجه میگیریم موهای خوشگلتو پریشون کنی
+ته تهههههههه
_خب دیگه نمیخوای بریم
+باش
سلام مامان سلام بابا
_سلام عمو و خاله
○سلام عزیزای من چطورین
□اهم علیک
●اتی دخترم تهیونگ پسرم بشینین
+_جانم چیشده
○بچه ها ما تصمیم گرفتیم شما دوتا رو بفرستیم خونه ی بخت
(تهیونگ و ا.ت خیلی خوشحال شدن ولی.......

خماریییی

امیدوارم خوشتون بیاد خوشگلا
فکر کنم ۴ تا پارت دیگه مونده باشه
بعدش میتونین درخواستی بدین خوشگلا
دوستون دارم
بای❤️❤️❤️