پارت ۱۶ : شرک

پارت ۱۶ : شرک

مافیا ، دم در اتاق آکوتا

_ در زدن
÷ کیه؟
_ منم آکوتاگاوا
÷ منم کیه؟
_ پس من برم آتسوشی تایید کنم
÷ عرررررر دازای سان صبر کنید * باز کردن در و دویدن سمت دازای *
÷ دازای سانننننن
_ این چه وضعیت مزخرفیه؟ شلوارک گل گلی با رکابی صورتی؟
_ صدا و تصویر هم خونی نداره
÷ خب دازای سان گرمههههه °-°

اون سر داستان چویا ~
+ با جاذبه خوب رسیدم شامپو هاش کجان؟ ها اونجاس
+ پر کردن شامپو با یه خروار پودر و گند و کثافت
+ خب این تموم شد بریم سراغ دوش
+ ریختن کل رنگ سبز توی دوش و تمیز کردن در دیوار که جایی لنگ نزنه

دازای و آکو
_ خب دیگه ماجرا از این قرار بود
÷ خب چرا دم در اتاق حرف میزنید ؟ بیاین بریم داخل قشنگ صحبت کنیم دیگه
_ آکوتاگاوا چرا از دستور من سرپیچی میکنی ؟ اینقدر تنبلی دو دقه نمیتونی سر پا وایسی حیف اون تعالیمی که___
÷ کی گفته اصلا خیلی هم راحتم
_ خوبه اوکیه

چویا ~
+ یا خدا در پنجره باز نمیشه از کجا برم ؟؟؟؟ * زنگ دازای زدن *

دازای \ چویا
_ الو؟
+ دازای بدبخت شدم در پنجره از بیرون قفل شده نمیتونم برم تو چیکار کنم
_ وات دا فاک
÷ چیزی شده دازای سان؟
_ نه نه نه آکوتا یه دیقه همینجا وایسا یکی زنگ زده داره ازت تعریف میکنه میگه خیلی گل کاشتی میخوام ببینم چی میگه یه دو دقه همینجا وایسا
÷ خر ذوق شدن

_ یعنی چیییی نمیتونی بیا بیرون جای دیگه ای نیست؟
+ نه نیست باید از در بیام بیرون میتونی آکوتاگاوا ببری یه جای دیگه بتونم بیام بیرون ؟
_ باش صبر کن اگه داد زدم آقا رضا بیا داد نزدم نیا
+ خاک تو سر کد گذاشتنت کنم
_ همینم از سرت زیادیه * قطع کردن *

_ آکوتا
÷ های؟
_ دنبالم بیا
÷ چیزی شده؟
_ سوال نپرس انقدر دهنو ببند بیا ببینم وگرنه ___
÷ چشم اومدم
_ یکم ‌که از در دور شدن
_ دستش انداخت رو شونه ی آکوتا و عربده زد
_ آقاااااااااااااااااااا رضااااااااااااااااااااااا
÷ چیشددددددددد دازای ساننن
_ پام پیچ خورددددد

+ ایول برم بیرون
+ باز کردن در و دویدن سمت اتاق خودش

÷ خوبیددد
_ بهترم آکوتا تو برو
÷ نه بیاین بریم من میخواستم برم حموم نمیرم بریم پای شما رو پانسمان کنم
_ نمیخواد
÷ دازا___
_ ببند برو گمشو حموم دیگه بو گند الکل میدی
÷ های
_ منم میرم اتاق چویا
÷ های دازای سان

اتاق چویا :
_ چیشد
+ هیچی همه رنگ ریختم
_ جانننننن؟
+ چیه نباید میریختم؟
_ ابله نباید همش میریختی وگرنه رنگش از پوست و مو های اون بدبخت نگون بخت نمیرههههه
+ وااااات

÷ عربدهههههههههههههه
☆ آکوتا چنان عربده ای زد همه ریختن تو اتاقش 😑🤦‍♀️

₩ چخبرهههه
♧ یا ابلفضل کی مرده؟
_ آکوتااااااا؟ * فیلم بازی کردن *
+ زهرمار چه مرگته * بازیگر بهتر از اینا وجود نداره *

÷ اومدن بیرون با سر وضع کاملا سبز و داغون
₩ این کیههههههه شیطان طلایییی
♧ الیس چانننننن
÷ احمقا منمممممممممممم
₩ آکوتاگاوا؟
♧ چرا این شکلی شدیییییی
÷ کار کدوم پدر سوخته ای بود کی رنگ سبز و پودر لباسشویی و مگس ریخته بود تو شامپو دوش حموم مننننن 😡🤬
♧ نگاه کردن به دازای و چویا . دنبالم بیاید دازای و چویا
♧ چه گوهی بود با اون بنده خدا کردید
_ موری سان یه چیز بگم؟
♧ بگو ببینم
_ رنگه نمیره 😅
♧ ها؟
_ یه ذره مقدار رنگ زیادی شد
♧ چقدر؟
+ کل شیشه 🥴🥴
♧ این یه ذره میشهههههه؟
+ بخدا از دستم در رفت قرار بود یکی دو قطره بشه ___
♧ شد یه شیشه 🙄🤨
_ دقیقا 😅😅😬
♧ برید از مقر بیرون تا نزدم صدا سگ بدید 😑🔪
+_ هاییییییی * چشم *
* بیرون مقر *
_ جر خوردن از خندهههههه
+ احمق نخند ریدیم
_ لعنتییی شکل شرک شده بود 🤣
+ به یاد آوردن قیافه معصوم آکوتا و جر خوردن
+ وایییی راست میگی 🤣🤣
* ۱۵ دقیقه بعد *
_ وای مردم از خنده
+ منم
_ چویا
+ بله
_ دوست دارم چیبی
+ من..م دو..ست دار..م لندهو..ر * قرمز شدن *

( پایان )
مرسی لایک میکنی 😁❤