از روضه که بر میگردیم

از روضه که بر میگردیم
یک راست میروم سراغ اشپزخانه و زیر قابلمه را که اگر ۱۰دیقه دیرتر رسیده بودیم تمام آبش بخارشده بود و بر حسب تجربیات قبلی عرض میکنم که سیاه مایعی سفت و شیره مانند کف قابلمه مسی نقلیمان تشکیل میشد را خاموش میکنم
چادرم را ک زمین میگذارم صدای در میاید...
سوییچ را روی میز میگذاری و با نگاه خیره من بیصدای روی جا کلیدی جلوی در آویزانش میکنی و من فکر میکنم ک عرق شرم بر جبین نشانده ای حتما 😅
و از فکرم ریز خنده ام میگرد...😎
زیر کتری را روشن میکنم...
صدای بالا امدن ویندوز لپ تاپت حواسم را پرت میکند به تو که
نشسته ای پشت میز و کارهای فردا و ایمیل های هفته گذشته را چک میکنی
استکان چای را کنارت میگذارم..سرت را بالا میاوری و بی هوا چشمت میخورد به #بِه_زرد_رنگ_اصفهون😍
و لبخندروی صورتت پهن میشود و اینگونه میشود ک عطرش خودش و من را زودتر از موعد لو میدهد😐 😊
#به_بعد_روضه فقط به افتخار تو🙈 ✌
.#بگذریم_که_همین_بِه_بعد_روضه_خودش_روضه_ی_بازی_است_برای_دلم😢
#انقد_ذوق_زده_شد_نزاشت_عکس_بگیرم_ازش😀 😑 😅
#به_دوس_داره✌
#چه_بویی_هم_داره😅 😊
#به_وقت_سخنرانی_های_دهه_اول_صفر_استاد_هاشمی
#و_به_وقت_روضه_ی_نازدانه_ارباب😢
. **هی داغ روی داغ و هی زخم پشت زخم
بعد از تو زود پیر شدم در سه سالگی**
.
#بی_ارایه_تر_از_همیشه
#ناردونه