رزسرخ ارباب جئون

رزسرخ ارباب جئون
p2
تهیونگ: کوک کتابمو بده
_نچ نچ از الان مال منه
تهیونگ: من حوصله کل کل باتو ندارم بدش
_ندم چه گوهی میخوای بخوری
تهیونگ:  من تورو نمیخورم حالا بدش
_اهههههههههههههه
تهیونگ: چاهههههه بدش
_نچ
تهیونگ: هوففففف نده*میره تو اتاقش*
*فلش بک به دو سا عت بعد*
ا. ت: ددی بیا تووو
سوجون: اومدم
_یا امام زمااااانن
جیمین: عه وا کوکیییی
شوگا: اهمم بیبی خودتو کنترل کن
_ ا. ت ناموسا کیلید یدک؟
ا. ت: اره حالا مگه چیشده خونه ما وتو نداره که دیگه گفتیم کیلید یدک بگیرم
که دیگه خواستیم بیایم هی زنگ نزنیم مراحم خوابت بشیم
_ نه تورو خدا مراحم نیستی مزاحمی
سوجون: کوکعلی تهیونگعلی کو
_ فکنم تو اتاقشه داره برا امتحان المانی  فرداش تمرین میکنه
* برویم پیش تهیونگ*
تهیونگ:  خب  بلاخره تمام شد هوف خسته شدم
*میاد بیرون از اتاق*
تهیونگ: ایییی چه بویه الکلی
_ عه وا ببین کی بلاخره از رو تخماش بلند شد
ا. ت: تخمات جوجه کرد انقدر موندی تو اون اتاق
سوجون: بچه ها اذیتش نکنید اون فقط یه بچه است
تهیونگ:  کوک من فردا نمیام خونه
_ عه چه خوب  چند روز
تهیونگ:  د... دو هفته *درحالی که اشک تو چشماش جمع شده*
_ چقدر خوب اومم اها راستی یادمون رفت تو هستی امشب غذا نداری
تهیونگ:  هعی اشکال نداره *میره اشپزخونه وشروع میکنه به خوردن غذایی که از دوهفته پیش براش مونده *
ا. ت: هی کوک تو مگه نمیگی گی ام
_ اره گیم
ا. ت: خب پس چرا تهیونگو براخودت بر نمیداری اون که هم خوشگله هم بیبیه هم دست نخوردست
_ نگران نباش  تو فکرشم میخوام  مال خودم کنمش
شوگا: اوففف.. خوبه.... جیمین نشین روش
جیمین:  میشینم ددی
_واو چه کاپلایه هاتی جوننن
ا. ت: زهر مار *خنده*
تهیونگ:  اگه میتونید کم تر الکل بخورید از بوش سر درد گرفتم
سوجون: شرمنده جوجو نمیتونیم
_ هی تهیونگ چرا تو اصلا باما وقت نمیگذرونی*لبخند ترسناک*
تهیونگ: چون  دوست ندارم