دیروز رفتیم با خانواده مادریم تو دشت و سبزه😌🌱🌳

دیروز رفتیم با خانواده مادریم تو دشت و سبزه😌🌱🌳
جاتون خیلی خالی بود
متاسفانه گوشی هامون همه تو ماشین بود و با خودمون گوشی نیاوردیم توی طبیعت و نشد از طبیعت عکس بگیرم ☹️☹️☹️
ولی حسابی گفتیم و خندیدم و مسخره بازی دراوردیم😍
اخرای که میخواستیم بیاییم از دل خودمون حسابی ریختیم و کلی رقصیدیم و مسخره بازی دراوردیم با اهنگ وای نرو سمیه🤪
بعد یهو یه اهنگ بندری پلی شد که نگم براتون حسابی لرزوندیم خودمونو دیگه با اون اهنگ مست شده بودیم وسط خیابون هر ماشینی میومد پیاده میشدن میرقصیدن یکم و میرفتن خلاصه که ترکوندیم😂😂😂
بعدم کنار یه پارک نگه داشتیم همه از کوچیک تا بزرگ رفتیم سرسره بازی به یاد دوران کودکی😅
اونور تر یه چرخ و فلک و یه کشتی بود که خراب شده بود ولی منو داییم و زنداییم و دختر خالم یسنا و با رضا رفتیم از لای نرده ها سوار کشتی و داییم مارو تاب میداد مثلا😂😂😂😂😂و کلی هم فاز گرفته ودیم با همین یه ذره تکون خوردن ومامانم و مامان بزرگم و خاله هامم و اون زنداییم حسابی بهمون میخندیدن
توی راه یه استخر هم بود یه نفر ساعت هم رفتیم اونجا و باز مسخره بازی و اب بازی کردیم
و توراه برگشتم با سرعت۱۸۰تا میومدیم و هیجان انگیز بود خیلی و کلی کیف کردیم و کلی هم با اهنگای تو ماشین میخوندیم 😍😍
و اینم غروب ما🌥🧡
خلاصه خیلی خوش گذشت
پ ن:میخواستم دیروز پست کنم جو ویسگون سنگین شده بود خوردن ذوقم دیگه الان گذاشتم😄