این منم زاده ای از جنس خاک

این منم زاده ای از جنس خاک
فراتر از آسمان
فراخ تر از زمین
بخشنده تر از مرگ
شیرین تر از زندگی

دلخوشی این روزهایم دوستانیست از جنس ناب آدمیت
دی ماهی مغرور خانواده هستم
24 سال از زندگی رو صرف شناخت دنیایی کردم که هنوز هم فکر میکنم
تعلقی بهش ندارم

تنها غم زندگیم از دست دادن پدری بود که هیچگاه از ذهنم بیرون نمیره
بعد از اون شاد شاد شاد بودم
و فقط و فقط شاهد غم هام گونه های خیس از اشک شبانه ام هست

عاشق بازمانده های پدر هستم
مادرم فرشته ای زمینی که پس از مرگ همسر بار خانواده را به دوش کشید و حاصل 35 سال عشق را با جان و دل پذیرا شد و با وجود زیبایی فراوان به هیچ عشقی روی خوش نشان نداد
وای مادر خاک کف پای تو بودن عالمی دارد

هیچ وقت قدر داشته هام رو ندونستم و فکر میکنم هنوز هم به این درک نرسیدم

تنها پناه برای من وجود بهشتی روی زمین است که هر روز از من دور و دورتر میشود

همه شما رو دوست دارم و بی نهایت براتون ارزش قائلم
برای من مجازی نیستید. .
همین



روزهافکر من اینست و همه شب سخنم

        که چرا غافل از احوال دل خویشتنـم

             از کجا آمده ام آمدنم بـهر چه بــود

                  به کجا می روم آخر ننمایی وطنم

مانده ام سخت عجب کزچه سبب ساخت مرا

      یا چه بوده است مرا دوا از این ساختنم

   خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

به امید سر کویش پر و بالــی بزنم

  کیست آن گوش که او می شنود آوازم

    یا کدامین که سخن می کند اندر دهنم

      من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم

      آنـکه آورد مـرا باز بـرد تــا وطنــم

   مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک

چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

 

                                                          مولانا


# چالش-بیوگرافی-من