عشق در نگاه اول

عشق در نگاه اول...


پارت ۳🪄


ویو جیمین...
که یه ماشین از کنارم رد شد نزدیک بود بخوره بهم که یه پسر از توش اومد بیرون فک کنم تازه وارده آره تاحالا قیافشو اینجا ندیدم ولی خیلی خوشگله که یهو هرچی دختر تو مدرسمون بود هجوم آوردن بهش یا ابلفضل این نیومده پریدن رو کولش یعنی اینقد کراشه...

=هویییی کجایی بریم تو دیگه
_ها آها اوکی بریم

رفتیم تو مدرسه به سمت کلاسمون کلاس a2 رفتیم و داخل شدیم بچه ها رو دیدیم که همه مشغول لاس زدن بودن اسکلا توجهی نکردم که دیدم جیهوپ اونور تر نشسته سمتش رفتم گفتم....

_سلامم هوپیی
÷سلام خوشگله
_ایییی هوپی این یوری نکبت صبحی نشسته ریده تو اعصابم
÷اخیییی اشکال نداره بچس
_بچسسسس اون ۲۰ سالشهههه
÷اههاااا حیح یادم رفته بود😅
_دیوونه

رفتم کنارش روی میزم نشستم که معلم اومد تو امروز جغرافیا داشتیم من از این درس متنفرم که پشتش یه پسری وارد شد صب کن این همون پسرس...

<خبببب بچه ها ساکت سلام امیدوارم روز خوبی رو با هم داشته باشیم خب امروز یه دانش آموز جدید آلفا داریم خب بیا خودتو معرفی کن...
×مین یونگی هستم الفا خوشبختم(بم)
_(یا حضرت پشم این چقد صداش بمه کراش زدم)
<خب مین یونگی تو میتونی بری پیش پارک جیمین بشینی اونجا خالیه
_(وادفاکککک)

اومد و پیشم نشست چرا اینقد روحش سرده یخ زدم...

_امممم سلام
×سلام(سرد)

ولش کردم اصن نمیشه باهاش جور شد واااا این دیوونس به سمت تخته برگشتم ولی چون از جغرافیا متنفرم میشینم نقاشی میکشم همممم اینطوری بهتره....

۱ ساعت بعد پایان کلاس جغرافیا...

هایششش بلاخره تموم شد...

_تمین وایسا بریم بوفههه
=اوکی بیا

با تمین رفتیم سمت بوفه و اونجا جیهوپ رو دیدم که جیهوپ هم باهامون اومد چند تا چیز میز برداشتیم و رفتیم سر میز داشتیم با هم حرف میزدیم که..‌..

yona_park