Part《10》

Part《10》

+کوک یه چیزی ازت میخوام
÷چی؟
+آدرس خونه سونگ مو
÷چیییییی؟؟؟؟؟
+کوک تو رو خدا
÷دختر تو عقلتو از دست دادی؟ میدی چقد خطرناکه بابا طرف عضو یه باند مافیایی ژاپنیه از طرفی دشمن تهیونگ و جدیدن دنبال توعه...میفهمی داری چی میگی؟
+کوک تورو خدا به حرفام گوش بده برات میگم چه نقشه ای دارم فقط باهام همکاری کن
÷حالا بگو ببینم نقشت چیه؟

*ساعت ۴ بعد از ظهر*

(عمارت سونگ مو)
بادیگارد: قربان یه دختره اومده با شما کار داره میگه شما دنبالش بودید
(علامت سونگ مو¥ علامت یوری+)
¥اسمش چیه؟
بادیگارد:یوری
¥بگو بیاد تو
+آقای سونگ مو؟
¥به به یوری شی نمیدونی چقدر دنبالت بودم چی شده اومدی اینجا
+راستش میخواستم بگم منم مثل شما دل خوشی از تهیونگ ندارم و خب دلم میخواد طعم خوشبختی رو نچشه
¥شما که باهم اوکی بودید حالا چی شده یهو(حرفشو قطع میکنه)
+ما از اولشم باهم اوکی نبودیم و از هم متنفر بودیم و هیچ رابطه ای باهم نداشتیم اون روزم که ته بخاطر من ماری رو زد برای این بود که به ماری نشون بده دیگه تغییر کرده و ضعیف نیست اما اون هیچ وقت بامن خوب رفتار نکرده
¥خوشحالم اینو می‌شنوم اما دقیقا چی میخوای از من؟
+راستش من یه نقشه ای کشیدم
¥چی؟
+ببین امروز تهیونگ قراره بره به این آدرس خب اگه توعم با تمام افرادت بری اونجا میتونی گیرش بندازی اونوقت هم تو به هدفت میرسی هم من انتقام میگرم چطوره؟
(علامت ماری$)
$به به یوری شی
+فک کنم حرفامو شنیدی
$معلومه
+چطوره؟
$عالیه من موافقم
¥این بهترین ایدس ازت ممنونم یوری شی
$راستی چه روزی و چه ساعتی بیایم؟
+امروز ساعت ۷ آدرسم برای سونگ مو فرستادم...فعلا

*ساعت ۷ بعد از ظهر*

ویو سونگ مو
بلاخره رسیدیم...یه خرابه بود که یه خونه کوچیک تهش بود....یکم جلو تر از خونه به افرادم گفتم وایسن و حواسشون به درو ور باشه خودمم رفتم تویه اون خونه خرابه...دیدم بله تهیونگ پشت به من رو به دیوار وایساده...رفتم جلو و زدم رو شونش...اما..وقتی برگشت...اون..اون..تهیونگ نبود...یعنی من گول خوردم؟
¥تو کی هستی؟ها؟
پلیس:من افسر پلیس هستم شما و تمام اعضای باند به حبس ابد محکوم هستید
¥چیییی؟؟؟؟
اومدم فرار کنم دیدم تمام افرادمو گرفتن لعنتی..عه این دختره یوری بود با کوک اومد سمتم پلیسم بهم دستبند زد
+سونگ مو چقدر زود گول خوردی مگه نه کوک؟
÷دیگه خیلی زود(با خنده)
¥شما دوتا چیکار کردید؟؟؟ها؟؟؟؟

شرایط:
لایک=۵
کامنت=۵

فالو پلیز♡♤♡