رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۲
رمان مافیاهای جذاب من ✸ فصل ۲
# پارت ۱۵
ا.ت : آره ..... ( داره نودل جیمین رو میخوره 😂 فازش زود عوض میشه 😂) ( نویسنده : نودل بچم رو بدهههه) چی میشه خب دوتامونم مافیا البته .....
جیمین : البته چی ؟؟؟
ا.ت : راستش .....من .... من دستم به خون آلودس ( نویسنده : منظور ادم کشته خب قاتل )
جیمین : چییی ؟ بابا ایول به قیافت نمیاد دختر .... تو زیادی کیوتی واسه ادم کشتن
ا.ت : خودت از بس بامزهای که هرکی ببینه میگه ۱۸ سالشه بعد به من میگی بچه ؟؟
جیمین : باش .... او راستی واقعا میخوای بری پیش بار پیش رل قبلیت ...
ا.ت : مجبورم وگرنه خیلیارو مثل تینا ... رونیکا ... اریکا ... رزی .... و حتی تورو هم میکشه .... اون فیلیکس رو هم کشت ( با این کلمه گریش گرف )
جیمین : باشه .... باشه گریه نکن خانم کوچولو نظرت چیه فردا شب منم باهات بیام
ا.ت : نه نه نهههه خودم میرم ولی یه نقشه دارم .....
جیمین : خب .... بگو
ا.ت : من به دندونم یه دستگاه مکان یاب زد آب وصل میکنم اگه تو دردسر افتادم بیای پیدام کنی و دوتامونم دخلش رو در بیاریم ( نویسنده : حیف با مرگ دو نفر داستان تموم میشه😔دوستان ناراحت نشین ولی آخرش خوشه 😊 )
جیمین : فکر خوبیه ولی تو تا اون موقع تو ختر نمیفتی ؟؟
ا.ت : نه اون واقعا دوسم داره ... حتی بخاطر من از خونوادشم گذشت ....
جیمین : چرا کات کردین ؟
ا.ت : نمیخوام حتی راجبش یه کلمه حرف بزنم ( گریه )
جیمین : آخییی گریه نکن .... گریت بگیره حالم بد میشه هاااا
ا.ت : باشه .... ( تلفنش زنگ میخوره )
ا.ت : الو ؟
تینا : ا.ت میای فردا بریم بار ؟
ا.ت : اوکی حرفی نیس ولی خودم انتخابش میکنم
تینا : اوکی ..... راستی سوهو میگف حال دوست پسرت بده خوب شده ؟
ا.ت : آره جونم خوب شده .....
تینا : اوکی اوه .... ا.ت دوست پسر قبلیت اومده در خونمون .... وایسا مگه اونو نکشته بودییییی ( تینا هم مافیاست )
ا.ت : توضیح میدم ولی جان هرکی دوسش داری درو وا نکن
تینا : نههههههه...... ( جیغ ) ( تلفن قطع شد )
بب زحمت لایکم کنین❤️
# پارت ۱۵
ا.ت : آره ..... ( داره نودل جیمین رو میخوره 😂 فازش زود عوض میشه 😂) ( نویسنده : نودل بچم رو بدهههه) چی میشه خب دوتامونم مافیا البته .....
جیمین : البته چی ؟؟؟
ا.ت : راستش .....من .... من دستم به خون آلودس ( نویسنده : منظور ادم کشته خب قاتل )
جیمین : چییی ؟ بابا ایول به قیافت نمیاد دختر .... تو زیادی کیوتی واسه ادم کشتن
ا.ت : خودت از بس بامزهای که هرکی ببینه میگه ۱۸ سالشه بعد به من میگی بچه ؟؟
جیمین : باش .... او راستی واقعا میخوای بری پیش بار پیش رل قبلیت ...
ا.ت : مجبورم وگرنه خیلیارو مثل تینا ... رونیکا ... اریکا ... رزی .... و حتی تورو هم میکشه .... اون فیلیکس رو هم کشت ( با این کلمه گریش گرف )
جیمین : باشه .... باشه گریه نکن خانم کوچولو نظرت چیه فردا شب منم باهات بیام
ا.ت : نه نه نهههه خودم میرم ولی یه نقشه دارم .....
جیمین : خب .... بگو
ا.ت : من به دندونم یه دستگاه مکان یاب زد آب وصل میکنم اگه تو دردسر افتادم بیای پیدام کنی و دوتامونم دخلش رو در بیاریم ( نویسنده : حیف با مرگ دو نفر داستان تموم میشه😔دوستان ناراحت نشین ولی آخرش خوشه 😊 )
جیمین : فکر خوبیه ولی تو تا اون موقع تو ختر نمیفتی ؟؟
ا.ت : نه اون واقعا دوسم داره ... حتی بخاطر من از خونوادشم گذشت ....
جیمین : چرا کات کردین ؟
ا.ت : نمیخوام حتی راجبش یه کلمه حرف بزنم ( گریه )
جیمین : آخییی گریه نکن .... گریت بگیره حالم بد میشه هاااا
ا.ت : باشه .... ( تلفنش زنگ میخوره )
ا.ت : الو ؟
تینا : ا.ت میای فردا بریم بار ؟
ا.ت : اوکی حرفی نیس ولی خودم انتخابش میکنم
تینا : اوکی ..... راستی سوهو میگف حال دوست پسرت بده خوب شده ؟
ا.ت : آره جونم خوب شده .....
تینا : اوکی اوه .... ا.ت دوست پسر قبلیت اومده در خونمون .... وایسا مگه اونو نکشته بودییییی ( تینا هم مافیاست )
ا.ت : توضیح میدم ولی جان هرکی دوسش داری درو وا نکن
تینا : نههههههه...... ( جیغ ) ( تلفن قطع شد )
بب زحمت لایکم کنین❤️
۵.۰k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.