گاهی وقتا وسط غذا خوردن خسته میشم و ول می کنم میرم !

گاهی وقتا وسط غذا خوردن خسته میشم و ول می کنم میرم !
گاهی وسط درس عمومی ، خسته میشم و بدون اجازه ول می کنم میرم ، گاهی از دوست داشتن نسرین خسته میشم ولی نمی تونم ولش کنم و برم .
به جز دوست داشتن نسرین در سایر موارد سعی می کنم از هر جایی خسته شدم ، ول کنم برم .
نسرین رو به خاطر خنگیش دوست دارم ، یه بار بهش گفتم بیا قربون هم بریم ، گفت : باشه ولی یه جور بریم که
هشت هشت و نیم خونه باشیم ، بابام دعوام می کنه .
از آرایش کردن زنا بدم میاد ، برای همین یه پنکک قلابی واسه نسرین خریدم و گفتم اصل فرانسه س .
فرداش صورتش پر از جوشهای ریز شد ولی بازم دوسش داشتم .از لاک قرمز خوشم میاد ولی نسرین هیچ وقت لاک نمی زنه میگه : نماز می خونم ، گناه داره .
باشگاه نمیرم چون می خوام هر وقت نسرین سرشو رو شکمم میزاره ، جاش نرم باشه .
اوایل عاشق موهای لخت و بلند بودم ، دوست داشتم وقتی از همه کلافم بشینم یه گوشه ی دنج ، موی نسرینو ببافم . اما بعد از اولین جلسه ی شیمی درمانی نسرین توی اینترنت سرچ کردم " چگونه کچل ها را دوست داشته باشیم "
و هرچی مقاله بود رو خوندم . وفهمیدم خوبیش اینه پس فردا که عروسی کنیم توی شوید باقالیهای نسرین اون چیزهایی که لای برنجاس حتما شیویده نه موهای نسرین .