shadows murderer:قاتل سایه ها
shadows murderer:قاتل سایه ها
part55
توی تایمی که جنی مشغول جارو کردن بود تهیونگ مدام از اونجا رد میشد و همه ی زحمت های جنی به باد می‌رفت.
جنی از عصبانیت قرمز شده بود اما نمیتونست چیزی به تهیونگ بگه پس زیر لب هرچی فحش بلد بود نثارش می‌کرد.
4 ماه گذشت و لج و لجبازی های تهیونگ و جنی کمتر که نه حتی بیشترم شد. همه اینا باعث شده بود تا اونا ناخواسته باهم صمیمی تر بشن و بدون اینکه خودشون بدونن به هم وابسته بشن.
چالز:همه آماده اید؟
همه با هم: بله رئیس
چالز: افسر کیم توضیحات لازم رو بهتون میده
تهیونگ: این عملیات خیلی خطرناکه. پس تا حد امکان مراقب خودتون باشد، چون ما نمیخوایم حتی یکی از شما رو از دست بدیم. و سعی کنید کارتون رو به بهترین شکل ممکن انجام بدید...
تهیونگ مشغول توضیح دادن نقشه بود که چشمش میوفته به جنی که میون اون جمعیت وایستاده بود.
حرفش رو قطع میکنه و رو به جنی میگه: تو اینجا چیکار میکنی؟ مگه نباید الان اتاقو جارو کنی؟
جنی: آقای چالز گفتن که باید منم تو این عملیات باشم
تهیونگ: بیخود (بلند) رئیس تو منم یا آقای چالز؟ تو کاری که من میگمو انجام میدی فهمیدی؟...حالاام برو به کارت برس
جنی: اما منم باید تو این عملیات باشم
تهیونگ: چشم قربان امر دیگه؟ (با تمسخر)
تهیونگ: لازم نکرده یکی دیگه رو جایگزینت میکنم
بعد رو به بقیه میکنه و با صدای بلند و جدی میگه: آماده شید تا چند دقیقه ی دیگه راه میوفتیم
و بعد میره بیرون.
چالز جلو میاد و دستش رو روی شونه جنی میزاره و با لبخند به چهره ی ناامیدش نگاه میکنه.
جنی: ای کاش اون شب دنبالش نمیکردم (ناراحت)
چالز: زیاد جدیش نگیر...من باهاش حرف میزنم
جنی: فایده ای نداره (نا امید)
جنی: (یکم فکر میکنم) فکر کنم باید خودم باهاش حرف بزنم
چالز: می‌دونستم این جنی سرسخت به همین سادگی تسلیم نمیشه (با لبخند)
(بخاطر تاخیرم توی گزاشتن پارتا معذرت میخوام. از همتون ممنونم که با وجود کم کاریام ازم حمایت میکنید و کنارم هستید.❤️🩹)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
part55
توی تایمی که جنی مشغول جارو کردن بود تهیونگ مدام از اونجا رد میشد و همه ی زحمت های جنی به باد می‌رفت.
جنی از عصبانیت قرمز شده بود اما نمیتونست چیزی به تهیونگ بگه پس زیر لب هرچی فحش بلد بود نثارش می‌کرد.
4 ماه گذشت و لج و لجبازی های تهیونگ و جنی کمتر که نه حتی بیشترم شد. همه اینا باعث شده بود تا اونا ناخواسته باهم صمیمی تر بشن و بدون اینکه خودشون بدونن به هم وابسته بشن.
چالز:همه آماده اید؟
همه با هم: بله رئیس
چالز: افسر کیم توضیحات لازم رو بهتون میده
تهیونگ: این عملیات خیلی خطرناکه. پس تا حد امکان مراقب خودتون باشد، چون ما نمیخوایم حتی یکی از شما رو از دست بدیم. و سعی کنید کارتون رو به بهترین شکل ممکن انجام بدید...
تهیونگ مشغول توضیح دادن نقشه بود که چشمش میوفته به جنی که میون اون جمعیت وایستاده بود.
حرفش رو قطع میکنه و رو به جنی میگه: تو اینجا چیکار میکنی؟ مگه نباید الان اتاقو جارو کنی؟
جنی: آقای چالز گفتن که باید منم تو این عملیات باشم
تهیونگ: بیخود (بلند) رئیس تو منم یا آقای چالز؟ تو کاری که من میگمو انجام میدی فهمیدی؟...حالاام برو به کارت برس
جنی: اما منم باید تو این عملیات باشم
تهیونگ: چشم قربان امر دیگه؟ (با تمسخر)
تهیونگ: لازم نکرده یکی دیگه رو جایگزینت میکنم
بعد رو به بقیه میکنه و با صدای بلند و جدی میگه: آماده شید تا چند دقیقه ی دیگه راه میوفتیم
و بعد میره بیرون.
چالز جلو میاد و دستش رو روی شونه جنی میزاره و با لبخند به چهره ی ناامیدش نگاه میکنه.
جنی: ای کاش اون شب دنبالش نمیکردم (ناراحت)
چالز: زیاد جدیش نگیر...من باهاش حرف میزنم
جنی: فایده ای نداره (نا امید)
جنی: (یکم فکر میکنم) فکر کنم باید خودم باهاش حرف بزنم
چالز: می‌دونستم این جنی سرسخت به همین سادگی تسلیم نمیشه (با لبخند)
(بخاطر تاخیرم توی گزاشتن پارتا معذرت میخوام. از همتون ممنونم که با وجود کم کاریام ازم حمایت میکنید و کنارم هستید.❤️🩹)
#فیک
#ایتزی #مامامو #بی_تی_اس #بلک_پینک #اکسو #ایستریکیدز #استرو #بی_تی_بی #اسمر_فود #بی_ال #مد_گل #مدگل #پریسا #سرنا #کیوت #جین #جیمین #تیهونگ #جونگ_کوک #نامجون #شوگا #رزی #لیسا #جنی #جیسو #چانویول #دی_و #موکبانگ #کره #کره_جنوبی #کره_شمال
#دسر #چالش #میکاپ #کوک #حجاب #غذا #کیدراما #نامی #گل #اد #تب_لیستی #ویکوک #تهکوک #ویمین #جنلیسا #تهنی #جینسو #رزمین #جیرز #لیزکوک #نامجین
۱۲.۷k
۲۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.