اوایل که رفت میخواستم خودکشی کنم.

اوایل که رفت میخواستم خودکشی کنم.
به تمامه مراحلشم فکر کرده بودم ...!
حتی وصیت نامه هم نوشته بودم و توش گفته بودم روش بنویسن مرگم انتقامم بود.
به این فکر کردم که با رفتنم شاید دلت برام بسوزه.ولی من دلم نمیخواست دل هیچکس برام بسوزه پس موندم و زور زورکی زندگی کردم.
مثل ربات!
به خودم برنامه دادم و برنامم این بود :
عاشق نشو،اما تا تهش برو و موفق شو"
میدونی؟ واسه کسی که شکست خورده،اونم جوری که کمرش خورده خیلی سخته بلند شدن. ولی من تونستم.
هنوزم یه روزایی بر میگردم عقب.هنوزم یه وقتایی اشک میشینه رو گونه م.
ولی این آدمِ موفق و پیروز و قدرتمند این روزا نیست که عاشقه توئه.تو اون آدمِ عاشق رو چند سال پیش کشتی.این آدم فقط بعضی روزا میشه همونی که قبلا بود.وگرنه همیشه یه ربات با یه برنامه ی از قبل تعیین شده س!
پس بیا و لااقل آبروی ِ واژه ی ِ رفتنو نبر.
هِی نخواه که بازم نزدیک بشی.
وقتی خواستی بری پای ِ این رفتن بمون ...
آدم عاقل دوبار از یه سوراخ نیش نمیخوره.
منم ممکنه بعضی وقتا حالم بد بشه اما محاله حالمو بخوام با داشتنِ تو خوب کنم.
همه ی ربات ها یکیو دارن که بلد باشه هر چند وقت یه بار تعمیرشون کنه!
منم یکیو پیدا کردم
منو دوست داره حتی با این وضعیتِ احساساتِ رباتیم .‌‌..‌!
#مژده_مهرجو

@caption_chilik