قسمت هفتادو هفت رمان آوازه زیره آب
قسمت هفتادو هفت رمان آوازه زیره آب
نمیدونم چرا فک میکنه بامزس چون گف
-عاره دیه!! مث شیطان ک از بهشت رانده شد...چون سجده نکرد!!
یه دهن کجی کردم و رومو کردم اونور!!
-بابا خیلی تبعیض قاعل میشه!! تاحالا تو رو از خونه بیرن نکرده!!
-خب چون من تا حالا نرفتم بازداشتگاه!!
-الان ساعت چنده؟
-ساعت دهه!!
-یه روز و کامل خواب بودم؟؟؟
-عاره اصحابه کهف!! ولی هرزگاهی یه چیزی میگفتی!!
یا خوده خدا نکنه چیزی راجبه نسیم گفته باشم!!با ترس پرسیدم
-چی میگفتم؟؟
-چته مگ گنج قایم کردی ک میترسی؟!! م چمدونم مِنگه میدادی..
اصن یه دیکشنری از این کلمه ها میدم 😂 👇
《وَنْگِه : صدایه گریه ی بچه یا صدای گربه》
《هِنْگِه : صدای زشت یا ناله ی کسی ک میخواد بمیره》
《مِنْگِه : ناله و صدای خیلی اروم و غیره واضح یا زمزمه》
هوووف خدا رو شکر!!
-خب من میرم مامان میاد پیشت من دیه خستم یه روز پیشت بودم...فردا مرخصی...
بالاخره فردا شد و من مرخص شدم..تو ماشین یه کلمه هم با بابا حرف نزدم که خودش بحث رو باز کرد
-تو اسلام گفته شده به پدر و مادره خود اوف هم نکنید..یه چیزی میدونسته دیه!! بفرما منو ناراحت کردی ماشین زیرت گرفت!!
ها باشه تو درست میگی!! بی اهمیت بیرونو نگاه کردم ولی قبلش دیدم مامانم اروم زد ب بابا و یواش گف ولش کو..رسیدیم خونه..تا زانو تو گچ بود پام...با بدبختی رفتم تو اتاقم...ب مهدی اس دادم و گفتم ماشین لهم کرده و کلن توصیح دادم و اخرشم گفتم بدونه عذر خواهی اومدم!! اونم گف خاک توسرت!! منم ولش کردم و آهنگه تهران مازراتی از لیتو و جی جی و سیجل گذاشتم و شروع کردم باهاش زمزمه کردن
تو تهرانی که شده پره مازراتی
و مده تازه لاتی
بگو واسه تو چی مونده؟
همه چی قر و قاتی
نمیدونی حتی دیشب
دوس دخترت با کی بوده!!
او نه نه نه نه نه نه فردا رو نمیخوام
واسه فردا این همه راهو نمیام..
یهو گوشیم زنگ خورد..اووف سپهر بود..وللش!!آشغاله قابله اشتعال..
بعدم مامانم ناهار اورد!
نمیدونم چرا فک میکنه بامزس چون گف
-عاره دیه!! مث شیطان ک از بهشت رانده شد...چون سجده نکرد!!
یه دهن کجی کردم و رومو کردم اونور!!
-بابا خیلی تبعیض قاعل میشه!! تاحالا تو رو از خونه بیرن نکرده!!
-خب چون من تا حالا نرفتم بازداشتگاه!!
-الان ساعت چنده؟
-ساعت دهه!!
-یه روز و کامل خواب بودم؟؟؟
-عاره اصحابه کهف!! ولی هرزگاهی یه چیزی میگفتی!!
یا خوده خدا نکنه چیزی راجبه نسیم گفته باشم!!با ترس پرسیدم
-چی میگفتم؟؟
-چته مگ گنج قایم کردی ک میترسی؟!! م چمدونم مِنگه میدادی..
اصن یه دیکشنری از این کلمه ها میدم 😂 👇
《وَنْگِه : صدایه گریه ی بچه یا صدای گربه》
《هِنْگِه : صدای زشت یا ناله ی کسی ک میخواد بمیره》
《مِنْگِه : ناله و صدای خیلی اروم و غیره واضح یا زمزمه》
هوووف خدا رو شکر!!
-خب من میرم مامان میاد پیشت من دیه خستم یه روز پیشت بودم...فردا مرخصی...
بالاخره فردا شد و من مرخص شدم..تو ماشین یه کلمه هم با بابا حرف نزدم که خودش بحث رو باز کرد
-تو اسلام گفته شده به پدر و مادره خود اوف هم نکنید..یه چیزی میدونسته دیه!! بفرما منو ناراحت کردی ماشین زیرت گرفت!!
ها باشه تو درست میگی!! بی اهمیت بیرونو نگاه کردم ولی قبلش دیدم مامانم اروم زد ب بابا و یواش گف ولش کو..رسیدیم خونه..تا زانو تو گچ بود پام...با بدبختی رفتم تو اتاقم...ب مهدی اس دادم و گفتم ماشین لهم کرده و کلن توصیح دادم و اخرشم گفتم بدونه عذر خواهی اومدم!! اونم گف خاک توسرت!! منم ولش کردم و آهنگه تهران مازراتی از لیتو و جی جی و سیجل گذاشتم و شروع کردم باهاش زمزمه کردن
تو تهرانی که شده پره مازراتی
و مده تازه لاتی
بگو واسه تو چی مونده؟
همه چی قر و قاتی
نمیدونی حتی دیشب
دوس دخترت با کی بوده!!
او نه نه نه نه نه نه فردا رو نمیخوام
واسه فردا این همه راهو نمیام..
یهو گوشیم زنگ خورد..اووف سپهر بود..وللش!!آشغاله قابله اشتعال..
بعدم مامانم ناهار اورد!
۶.۰k
۰۴ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.