پارت ۱۵*رومان آغوشت آرامش جهانست 🔱
پارت ۱۵*رومان آغوشت آرامش جهانست 🔱
از زبان آرام
تختم تکون خورد ،که اروم چشمامو باز کردم ساحل و صدف و سمانه و مهرنوش کنارم لبه تخت نشسته بودن
مهرنوش :دخملو پاشو تنبل نمیخوای بلند بشی ،دلمون قنج رفته برات
ساحل : به خرس قطبی از اون جلتلمناش گفتی زکی
لحنمو لاتی کردم گفتم :بگین جون ابول قد قد
هممون زدیم زیر خند گفتم دلم حموم موخاد
سمانه :جونم لباتو حیف که پسر نیستم 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅
از رو تخت بلند شدم ، گفتم وای من که لباس ندارم برم حموم
مهرنوش :خانمو باش ،مامان بزرگ این دوتا کمد رو برات پر لباس خریده
بعد رفت سمت کمد بازش کردم ،
مهرنوش :میگم آرامی این قرمز خوشگل
هر کدومشون یه نظری میدادن ،خودم رفتم سمت کمد وای چه قدر لباس همه رنگ واورنگ 😍 😍 🙌
یه تنیک خاکستری نظرمو جلب کرد که که پایین تونیک شبیهه لباس پرنسسی بود ولی زیاد پف دار نبود ساده و زیبا برداشتمش یه ساپرت خاکستری هم برداشتم ،
ساحل :خیلی خوشگل عالی همینا که دست بپوش
اروم گفتم بیچه ها همشون باهم گفتن جانم گفتم من لباس زیر ندارم
مهرنوش رفت سمت یه کمد کوچیک دیگه درشو باز کرد گفت :بفرما هر کدومشو دوست داری بپوش 😍
سریع یه ست آبیش رو برداشتم رفتم حموم ،سریع حموم کردم ،یه حوله هم پشت در حموم بود سریع خودمو خشک کردم لباس هامو پوشیدم اومد بیرون
مهرنوش :عافیت باش عجقوووو
ساحل :خوش گذشت بعد چشماشو شیطون کردم
خندم گرفته بود بلند زدم زیر خند سرمو کج کردم که حوحله ای که دور سرم پیچد بودم باز شد و موهام پیداشت ، حوله رو برداشتم از رو زمین گذاشتم رو صندلی دیدم حرف نمیزنن و زوم شدن رو موهام
ساحل هر چی صداشون میزدم انگا که نه انگار
با صدای بلند گفتم ساحللللللللللللللل یه جیغ مایل به بنفش هم کشیدم 😅 😜 😝
که در اتاقم با صدای بدی باز شد ....
از زبان آرام
تختم تکون خورد ،که اروم چشمامو باز کردم ساحل و صدف و سمانه و مهرنوش کنارم لبه تخت نشسته بودن
مهرنوش :دخملو پاشو تنبل نمیخوای بلند بشی ،دلمون قنج رفته برات
ساحل : به خرس قطبی از اون جلتلمناش گفتی زکی
لحنمو لاتی کردم گفتم :بگین جون ابول قد قد
هممون زدیم زیر خند گفتم دلم حموم موخاد
سمانه :جونم لباتو حیف که پسر نیستم 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅 😅
از رو تخت بلند شدم ، گفتم وای من که لباس ندارم برم حموم
مهرنوش :خانمو باش ،مامان بزرگ این دوتا کمد رو برات پر لباس خریده
بعد رفت سمت کمد بازش کردم ،
مهرنوش :میگم آرامی این قرمز خوشگل
هر کدومشون یه نظری میدادن ،خودم رفتم سمت کمد وای چه قدر لباس همه رنگ واورنگ 😍 😍 🙌
یه تنیک خاکستری نظرمو جلب کرد که که پایین تونیک شبیهه لباس پرنسسی بود ولی زیاد پف دار نبود ساده و زیبا برداشتمش یه ساپرت خاکستری هم برداشتم ،
ساحل :خیلی خوشگل عالی همینا که دست بپوش
اروم گفتم بیچه ها همشون باهم گفتن جانم گفتم من لباس زیر ندارم
مهرنوش رفت سمت یه کمد کوچیک دیگه درشو باز کرد گفت :بفرما هر کدومشو دوست داری بپوش 😍
سریع یه ست آبیش رو برداشتم رفتم حموم ،سریع حموم کردم ،یه حوله هم پشت در حموم بود سریع خودمو خشک کردم لباس هامو پوشیدم اومد بیرون
مهرنوش :عافیت باش عجقوووو
ساحل :خوش گذشت بعد چشماشو شیطون کردم
خندم گرفته بود بلند زدم زیر خند سرمو کج کردم که حوحله ای که دور سرم پیچد بودم باز شد و موهام پیداشت ، حوله رو برداشتم از رو زمین گذاشتم رو صندلی دیدم حرف نمیزنن و زوم شدن رو موهام
ساحل هر چی صداشون میزدم انگا که نه انگار
با صدای بلند گفتم ساحللللللللللللللل یه جیغ مایل به بنفش هم کشیدم 😅 😜 😝
که در اتاقم با صدای بدی باز شد ....
۸.۵k
۲۱ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.