پارت 19
پارت 19
نفس : بیام خونههههه تو؟ تو با خودت چی فک کردی هان ؟ فک کردی ی دختر تنها بی کس گیر آوردی ؟ ک هر چی گفتی ب سازت برقصه ... ن آقا من از اوناش نیستم حاضرم بی سواد بمونم ولی با تو توی ی خونه زندگی نکنم روانی .. آشغال
صدای ساییده شدن دندوناشو میشنیدم اصن انشالله دندوناش بشکنه آشغال عوضی وحشی
سام : تا همینجاشم ک بهت هیچی نگفتم فک کنم زیادی دور برداشتی و پرو شدی پاشوو.. زود باش تا اعصبانی نشدم
نفس : نمیااااام .. نمیاممممممم...نمیام
سام : چرا بچه بازی درمیاری من از اولشم بهت گفتم از این کل کل کردنا و لوس بازیا متنفرم پس پاشو نمیخوام باهات دعوا کنم
نفس : دیگه بدتر از این میخوای چیکار کنی (ب زخمای صورتم اشاره کردم ) بازم میخوای دعوا کنی ؟
سام : اهه پس کن دیگه زیادی لیلی ب لالات گذاشتم هوا برت داشته خواست بیاد سمتم و دستمو بگیره ک در باز شدو دانیال اومد تو ی اخمی کرده بود ک من جای سام ترسیدم
دانیال : اینجا چ خبره ؟
سام : هیچی خانم ناز کرده میگه نمیام خونه
دانیال : من با تو حرف نزدم با خواهرم بودم
هه .. چ عجب آقا غیرتی شدن .. تا الان ک عین ماست وایستاده و بود فقط نیگا میکرد
سام : چته تو
دانیال : تازه میپرسی چته. زدی خواهرمو بی دلیل ناکار کردی بد میگی چته ؟ صورتشو ببین ب چ روزی انداخته آشغال ..ما ب تو اعتماد کردیم .. فک میکردم آدمی پسفطرت
سام : حرف دهنتو بفهم دانیال نزار حرمتامون بشکنه
دانیال : شکسته خبر نداری
نفس : بسه .. من با دانیال میرم
دانیال : الهی من فدات شم ببخش منو ک گیر این اشغال بی همه چیز افتادی
سام : دیگه داری تند میریااا
و یک بادمجون خیلی ناز بقل چشم دانیال کاشت ی جیغ کشیدم و از جام بلند شدم رفتم سمت دانیال ک پخش زمین شده بود
نفس : داداشی خوبی
دانیال : خوبم زود برو لباساتو بپوش نباید بیشتر از این پیش این نامرد باشی
نفس : باشه ! ب سختی لباسامو پوشیدم داشتیم از در میرفتین بیرون ک سام مچ دستمو گرفت
سام : نفس جایی نمیره غیر از خونه شوهرش
دانیال : اول اینکه دست کثیفتو ب خواهرم نزن ! دومم کدوم شوهر من ک شوهری نمیبینم یعنی مردی نمیبینم تو خودتو مرد میدونی ک دستتو رو ضعیف تر از خودت بلند میکنی
سام : من کار اشتباهی نکردم بفهمین خود تو اگه ببینی زنت تو بقل ی مرد دیگس ک اون مرد دشمنت باشه چیکار میکنی ؟
دانیال : زود قضاوت نمیکنم اقای اعتمادی ! درضمن نفس نیومده واست همسری کنه واسه درسش اومده بود ک اللن صلاح نیس پیش ی دیوونه زنجیره ای ک تکلیفش با خودش معلوم نیس بمونه درضمن الانم ک نزدمت واسه حرمت این چندسال دوستی بود ک....نمیخواستم خراب شه ک شد.. برو اونور تازه شما ک عقد دائم نکردین باطلش میکنیم دائمیم بود طلاق میگرفتین
سام : باشه برو اصلا زودتر گمشو برو نمیخوام ببینمت
نفس : بیام خونههههه تو؟ تو با خودت چی فک کردی هان ؟ فک کردی ی دختر تنها بی کس گیر آوردی ؟ ک هر چی گفتی ب سازت برقصه ... ن آقا من از اوناش نیستم حاضرم بی سواد بمونم ولی با تو توی ی خونه زندگی نکنم روانی .. آشغال
صدای ساییده شدن دندوناشو میشنیدم اصن انشالله دندوناش بشکنه آشغال عوضی وحشی
سام : تا همینجاشم ک بهت هیچی نگفتم فک کنم زیادی دور برداشتی و پرو شدی پاشوو.. زود باش تا اعصبانی نشدم
نفس : نمیااااام .. نمیاممممممم...نمیام
سام : چرا بچه بازی درمیاری من از اولشم بهت گفتم از این کل کل کردنا و لوس بازیا متنفرم پس پاشو نمیخوام باهات دعوا کنم
نفس : دیگه بدتر از این میخوای چیکار کنی (ب زخمای صورتم اشاره کردم ) بازم میخوای دعوا کنی ؟
سام : اهه پس کن دیگه زیادی لیلی ب لالات گذاشتم هوا برت داشته خواست بیاد سمتم و دستمو بگیره ک در باز شدو دانیال اومد تو ی اخمی کرده بود ک من جای سام ترسیدم
دانیال : اینجا چ خبره ؟
سام : هیچی خانم ناز کرده میگه نمیام خونه
دانیال : من با تو حرف نزدم با خواهرم بودم
هه .. چ عجب آقا غیرتی شدن .. تا الان ک عین ماست وایستاده و بود فقط نیگا میکرد
سام : چته تو
دانیال : تازه میپرسی چته. زدی خواهرمو بی دلیل ناکار کردی بد میگی چته ؟ صورتشو ببین ب چ روزی انداخته آشغال ..ما ب تو اعتماد کردیم .. فک میکردم آدمی پسفطرت
سام : حرف دهنتو بفهم دانیال نزار حرمتامون بشکنه
دانیال : شکسته خبر نداری
نفس : بسه .. من با دانیال میرم
دانیال : الهی من فدات شم ببخش منو ک گیر این اشغال بی همه چیز افتادی
سام : دیگه داری تند میریااا
و یک بادمجون خیلی ناز بقل چشم دانیال کاشت ی جیغ کشیدم و از جام بلند شدم رفتم سمت دانیال ک پخش زمین شده بود
نفس : داداشی خوبی
دانیال : خوبم زود برو لباساتو بپوش نباید بیشتر از این پیش این نامرد باشی
نفس : باشه ! ب سختی لباسامو پوشیدم داشتیم از در میرفتین بیرون ک سام مچ دستمو گرفت
سام : نفس جایی نمیره غیر از خونه شوهرش
دانیال : اول اینکه دست کثیفتو ب خواهرم نزن ! دومم کدوم شوهر من ک شوهری نمیبینم یعنی مردی نمیبینم تو خودتو مرد میدونی ک دستتو رو ضعیف تر از خودت بلند میکنی
سام : من کار اشتباهی نکردم بفهمین خود تو اگه ببینی زنت تو بقل ی مرد دیگس ک اون مرد دشمنت باشه چیکار میکنی ؟
دانیال : زود قضاوت نمیکنم اقای اعتمادی ! درضمن نفس نیومده واست همسری کنه واسه درسش اومده بود ک اللن صلاح نیس پیش ی دیوونه زنجیره ای ک تکلیفش با خودش معلوم نیس بمونه درضمن الانم ک نزدمت واسه حرمت این چندسال دوستی بود ک....نمیخواستم خراب شه ک شد.. برو اونور تازه شما ک عقد دائم نکردین باطلش میکنیم دائمیم بود طلاق میگرفتین
سام : باشه برو اصلا زودتر گمشو برو نمیخوام ببینمت
۳۲.۲k
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.