38
#38
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: یه سطل پر ماسه کردم و گذاشتم رو زمین و برداشتم بعد گوشیمو تگیه دادم و گذاشتم رو تایمر رفتم نیکارو کشیدم تو بغلم و عکس گرفتیم
بچه هاهم عکس گرفتن
رفتیم بستنی خوردیم و رفتیم خونه
اخیششش
نیکا: چرا
ارسلان: خسته شدم
نیکا: اها
ساعت 12 بود گشنم بود
دخترا بیاین یه چی درس کنیم
رفتم اشپز خونه و نکاهی به دخترا کردم
اممم چیزه شما چیزی بلدین
دخترا: ن ما تعجب کردیم که گفنی بیاین غدا درس کنیم فک کردیم بلدی
نیکا: خب چیکاکنیم
دیانا: بشون بگیم
عسل: ارع
رضااااا
رضا: جانم
عسل؛از بیرون غذا بگیریم
ممد: خب خدتون درس کنین
متین: من فعمیدم اینا بلد نیسن
ارسلان: یهو از روی مبل که دراز بودم بلند شدم(پسرا همه رو مبلا دراز کیشدن عه خستگی)
جدیییییی
مهدیس: خب چیه
ارسلان: من باز سیب زمینی و تخم مرغ و ماکارانی بلدم
نیکا: خب ماکارانی تو بگو تا ما درس کنیم
ارسلان: میترسم بد درس کنین خدم درس میکنم
پسرا بلند شین کمک
ممد: خو خدت گردن گرفتی حالا هم درس کن
عسل: بلند شیننننننن
ممد: هوفففف ارسلان حمال
ارسلان: 😐
با پسرا رفتیم اشپز خونه
گوشیمو در اوردمو سرچ کردم
دخترا: رو مبل نشستیم و استراحت میکردیم
ممد: چیکا میکنی
ارسلان: باغ من که بلد نیصم فق واس اینکه دخترا خودشونو جمع کنن و خجالت بکشن گفتم بلدم
ممد: خاعک تو سرت
ارسلان: حالا عه گوگل مراحلشو میبینم
یکی یکی کارایی که گوگل نوشته بود و انجام دادیم و گازو کم کردیم
و رفتیم نشستیم
نیم ساعت بعد رفتم سراغش و درشو برداشتم
هومممممم چه بوی خوبیییییب
نیکا: حیحححح اخ جونننننن🥺🥺
ارسلان غذارو کشید و پسرا روی میز توی اشپز خونه سفره رو چیدن
ماهم رفتیم نشستیم
یه قاشق خوردم عالیییی بودددددد
واییی دستتون درد نکنه عالییی شدهههه
مهراب: این شما اینم ما
پانیذ: عهههه باشه حالا از این به بعد یاد میکیرم
70 تا کام
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
عشق ووفش💜♾️💙
ارسلان: یه سطل پر ماسه کردم و گذاشتم رو زمین و برداشتم بعد گوشیمو تگیه دادم و گذاشتم رو تایمر رفتم نیکارو کشیدم تو بغلم و عکس گرفتیم
بچه هاهم عکس گرفتن
رفتیم بستنی خوردیم و رفتیم خونه
اخیششش
نیکا: چرا
ارسلان: خسته شدم
نیکا: اها
ساعت 12 بود گشنم بود
دخترا بیاین یه چی درس کنیم
رفتم اشپز خونه و نکاهی به دخترا کردم
اممم چیزه شما چیزی بلدین
دخترا: ن ما تعجب کردیم که گفنی بیاین غدا درس کنیم فک کردیم بلدی
نیکا: خب چیکاکنیم
دیانا: بشون بگیم
عسل: ارع
رضااااا
رضا: جانم
عسل؛از بیرون غذا بگیریم
ممد: خب خدتون درس کنین
متین: من فعمیدم اینا بلد نیسن
ارسلان: یهو از روی مبل که دراز بودم بلند شدم(پسرا همه رو مبلا دراز کیشدن عه خستگی)
جدیییییی
مهدیس: خب چیه
ارسلان: من باز سیب زمینی و تخم مرغ و ماکارانی بلدم
نیکا: خب ماکارانی تو بگو تا ما درس کنیم
ارسلان: میترسم بد درس کنین خدم درس میکنم
پسرا بلند شین کمک
ممد: خو خدت گردن گرفتی حالا هم درس کن
عسل: بلند شیننننننن
ممد: هوفففف ارسلان حمال
ارسلان: 😐
با پسرا رفتیم اشپز خونه
گوشیمو در اوردمو سرچ کردم
دخترا: رو مبل نشستیم و استراحت میکردیم
ممد: چیکا میکنی
ارسلان: باغ من که بلد نیصم فق واس اینکه دخترا خودشونو جمع کنن و خجالت بکشن گفتم بلدم
ممد: خاعک تو سرت
ارسلان: حالا عه گوگل مراحلشو میبینم
یکی یکی کارایی که گوگل نوشته بود و انجام دادیم و گازو کم کردیم
و رفتیم نشستیم
نیم ساعت بعد رفتم سراغش و درشو برداشتم
هومممممم چه بوی خوبیییییب
نیکا: حیحححح اخ جونننننن🥺🥺
ارسلان غذارو کشید و پسرا روی میز توی اشپز خونه سفره رو چیدن
ماهم رفتیم نشستیم
یه قاشق خوردم عالیییی بودددددد
واییی دستتون درد نکنه عالییی شدهههه
مهراب: این شما اینم ما
پانیذ: عهههه باشه حالا از این به بعد یاد میکیرم
70 تا کام
ارسلان نیکا دیانا متین ممد پانیذ عسل رضا مهراب مهدیس دپ رمان اکیپ عاشقانه شکست مرگ دخترونه پسرونه رفیق ضربه ویسگون دپرس عذاب عشق ارنیکا اردیا متینکا متدیا محردیس محرشاد عسلئو پانلو مونیکا کاپل قشنگ کلیپ تتلو بیلیایلیش بیتیاس بلکپینک ای مووی ادیت تکسچر کادر اینشات خاص
۴۸.۴k
۰۸ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.