یاقوت سیاه.part13.
تو آینه خودمو دیدم..
داشتم تغییر میکردم..!دم سفید،چشمای سفید،به دستام نگاه کردم ناخونام بلند تیز شده بود شبیه گرگ شده بودم..!
قدم هی بلند ترو بلندتر میشد پشمای سفید تمام تنمو گرفت و ماه کامل شد..!
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
از خواب بیدار شدم همجای اتاق کامل روشن شده بود توی تختم قلت خوردم که یهو به ی چیزی برخورد کردم پتورو کنار زدم که با یه بایه گوزن بزرگ روبه رو شدم که نصف بیشترش خورده شده بود سریع بلند شدم هیچ لباسی تنم نبود دستامو نگاه کردم دستام خونی بود..!
جلوی آینه رفتم دور لبم خونی بود به خودم نگاه کردم صحنه هایی از دیشب تو ذهنم رقم خورد من اون گوزنو کشتم..!
م.منن یه...یه گرگینه ام؟؟
داشتم تغییر میکردم..!دم سفید،چشمای سفید،به دستام نگاه کردم ناخونام بلند تیز شده بود شبیه گرگ شده بودم..!
قدم هی بلند ترو بلندتر میشد پشمای سفید تمام تنمو گرفت و ماه کامل شد..!
■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■■
از خواب بیدار شدم همجای اتاق کامل روشن شده بود توی تختم قلت خوردم که یهو به ی چیزی برخورد کردم پتورو کنار زدم که با یه بایه گوزن بزرگ روبه رو شدم که نصف بیشترش خورده شده بود سریع بلند شدم هیچ لباسی تنم نبود دستامو نگاه کردم دستام خونی بود..!
جلوی آینه رفتم دور لبم خونی بود به خودم نگاه کردم صحنه هایی از دیشب تو ذهنم رقم خورد من اون گوزنو کشتم..!
م.منن یه...یه گرگینه ام؟؟
۱۱.۳k
۱۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.