Angel of life and death p2ادامه
#فیک
#فیکشن
#استری_کیدز
فلیکس نفس عمیقی کشید و با تأسف سرش رو تکون داد و با یک بشکن سوسک رو ناپدید کرد و بعد پوکر به سمت دو نفر نگاه کرد.
دخترک سریع از روی جسم مرد بلند شد و حوله رو برداشت و به سمت حموم رفت.
هیون همینطور که دستش رو به زمین تکیه داده بود ، پوکر به در بسته ی حموم خیره بود
هیون : این دختر از وقتی مارو دید، نرمال بودنش رو از دست داد
فلیکس نگاهشو به سمت نا مشخصی داد و توی فکر رفت
فلیکس : چرا مارو میبینه ؟
هیون آروم با کمک دستش از روی زمین بلند شد و همینطور که راهی در خروجی شده بود ، لب زد :
هیون : نمیدونم.....برامم مهم نیست که بدونم......
#فیکشن
#استری_کیدز
فلیکس نفس عمیقی کشید و با تأسف سرش رو تکون داد و با یک بشکن سوسک رو ناپدید کرد و بعد پوکر به سمت دو نفر نگاه کرد.
دخترک سریع از روی جسم مرد بلند شد و حوله رو برداشت و به سمت حموم رفت.
هیون همینطور که دستش رو به زمین تکیه داده بود ، پوکر به در بسته ی حموم خیره بود
هیون : این دختر از وقتی مارو دید، نرمال بودنش رو از دست داد
فلیکس نگاهشو به سمت نا مشخصی داد و توی فکر رفت
فلیکس : چرا مارو میبینه ؟
هیون آروم با کمک دستش از روی زمین بلند شد و همینطور که راهی در خروجی شده بود ، لب زد :
هیون : نمیدونم.....برامم مهم نیست که بدونم......
۱۷.۱k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.