اسم رمان : مامی من باش
اسم رمان:
مامی من باش
1 part
وارد خونه شدم خیلی خسته بودم از یک طرف هم گشنم بود از دیشب هیچی نخوردم و به کوب داشتم روی پرژه جدیدم کار میکردم بیخیال گشنگی شدم به سمت اتاقم رفتم لباس هام رو عوض کردم و خوابیدم ...................................................................... هیوجین: خانوم خانوم بلند شید خوانوادتون نیم ساعت دیه میرسن -گوشیم رو کوک کردم خودش بیدارم میکنه بعدشم اونا شب میان هیوجین: نه خانوم همین الان زنگ زدن گفتن تا نیم ساعتی یه میان _اوکی الان بلند میشم برو به خدمت کار ها خبر بده هیوچین: چشم خانوم هیوجین رفت بیرون «هیوجین مدیر برنامه و بادیگارد لونای» از جام بلند شدم لباسی که دیروز خریده بودم برای امشب رو در اوردم و رفتم گذاشتم روی تخت رفتم رو تینم رو انجام دادم غذا خوردم دوباره رفتم توی اتاق مسواک زدم. حوله تن پوشم رو بر داشتم رفتم حمام ................................. یک ربع بعد................................ از حمام اومدم بیرون کرم مرطوب کننده و کرم موم رو زدم
مامی من باش
1 part
وارد خونه شدم خیلی خسته بودم از یک طرف هم گشنم بود از دیشب هیچی نخوردم و به کوب داشتم روی پرژه جدیدم کار میکردم بیخیال گشنگی شدم به سمت اتاقم رفتم لباس هام رو عوض کردم و خوابیدم ...................................................................... هیوجین: خانوم خانوم بلند شید خوانوادتون نیم ساعت دیه میرسن -گوشیم رو کوک کردم خودش بیدارم میکنه بعدشم اونا شب میان هیوجین: نه خانوم همین الان زنگ زدن گفتن تا نیم ساعتی یه میان _اوکی الان بلند میشم برو به خدمت کار ها خبر بده هیوچین: چشم خانوم هیوجین رفت بیرون «هیوجین مدیر برنامه و بادیگارد لونای» از جام بلند شدم لباسی که دیروز خریده بودم برای امشب رو در اوردم و رفتم گذاشتم روی تخت رفتم رو تینم رو انجام دادم غذا خوردم دوباره رفتم توی اتاق مسواک زدم. حوله تن پوشم رو بر داشتم رفتم حمام ................................. یک ربع بعد................................ از حمام اومدم بیرون کرم مرطوب کننده و کرم موم رو زدم
۱۰.۸k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.