سناریو (وقتی بچه دار میشی و....)
#سناریو
#استری_کیدز
وقتی ک با هم اهم اهم کردید و بعد از یک هفته میفهمید حامله ای ولی دو روز بعدش اونا باید برن مسافرت به یه کشور دیگه
(چان )
دستت رو میبوسه...
_ عشقم...قول میدم زود زود برگردم.....
(لینو )
تورو توی بغلش میگیره
_ متاسفم که باید برم....
_ مراقب خودت و بچمون باش عشقم...قول میدم زود به زود بهت زنگ بزنم
(چانگبین)
دستش رو روی شکمت میکشه
_ عشقم...ازم ناراحتی ؟
+ نه...ولی....حالا واقعاً لازم بود بری ؟
بوسه ای روی گونت میزاره...
_ متاسفم.....قول میدم زود بیام..
(هیونجین)
+ هیون..هق هق....ن..نمیشه نری ؟
با گریه هات هیون هم بغضش میگیره و محکم بغلت میکنه
_ هیششش...عزیزم....گریه نکن....کوچولومون دوست نداره مادرش رو ناراحت ببینه
(جیسونگ )
بوسه ای به لبات میزنه
_ قول میدم خیلی زود برگردم پیش تو و فرشته ی کوچولومون...
(فلیکس )
+ فلیکس....قول میدی زود برگردی ؟
آروم سرش رو تکون میده
_ آره عشقم....زود برمیگردم...
(سونگمین)
سرش رو روی شکمت میزاره
_ هی....کوچولوی بابا....بابایی برای یک مدت کوتاه میره و زودی پیش تو و مامانی برمیگرده...باشه ؟
(جونگین)
خودش هم خیلی ناراحته و توی بغل تو نشسته و آروم اشک میریزه
+ هی...جونگینم....آروم باش
_ متاسفم.... واقعاً نمیخوام به این سفر برم...اما مجبورم....قول میدم زود برگردم
#استری_کیدز
وقتی ک با هم اهم اهم کردید و بعد از یک هفته میفهمید حامله ای ولی دو روز بعدش اونا باید برن مسافرت به یه کشور دیگه
(چان )
دستت رو میبوسه...
_ عشقم...قول میدم زود زود برگردم.....
(لینو )
تورو توی بغلش میگیره
_ متاسفم که باید برم....
_ مراقب خودت و بچمون باش عشقم...قول میدم زود به زود بهت زنگ بزنم
(چانگبین)
دستش رو روی شکمت میکشه
_ عشقم...ازم ناراحتی ؟
+ نه...ولی....حالا واقعاً لازم بود بری ؟
بوسه ای روی گونت میزاره...
_ متاسفم.....قول میدم زود بیام..
(هیونجین)
+ هیون..هق هق....ن..نمیشه نری ؟
با گریه هات هیون هم بغضش میگیره و محکم بغلت میکنه
_ هیششش...عزیزم....گریه نکن....کوچولومون دوست نداره مادرش رو ناراحت ببینه
(جیسونگ )
بوسه ای به لبات میزنه
_ قول میدم خیلی زود برگردم پیش تو و فرشته ی کوچولومون...
(فلیکس )
+ فلیکس....قول میدی زود برگردی ؟
آروم سرش رو تکون میده
_ آره عشقم....زود برمیگردم...
(سونگمین)
سرش رو روی شکمت میزاره
_ هی....کوچولوی بابا....بابایی برای یک مدت کوتاه میره و زودی پیش تو و مامانی برمیگرده...باشه ؟
(جونگین)
خودش هم خیلی ناراحته و توی بغل تو نشسته و آروم اشک میریزه
+ هی...جونگینم....آروم باش
_ متاسفم.... واقعاً نمیخوام به این سفر برم...اما مجبورم....قول میدم زود برگردم
۲۵.۵k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.