part 20
part 20
«دشمن برادرم شدم»
ته: فکر کردم دارم اترو میبوسم این چه وضعیه چرا تو بغل من خوابیدی
کوک: تو توی بغل من بودی
ات: نه هردوتون همو بغل کرده بودین (خنده)
ویو ته:
پاشودم رفتم اترو بوسیدم و رفتم دستشویی
ویو کوک:
ته رفت اترو بوسید و رفت دستشویی پس من چی رفتم اترو بوسیدم
ات: کوک چکار میکنی
کوک: خب دلم خواست(مظلوم)
ات: باشه(اونم کوکو بوسید)
داشتم کوکو میبوسیدم که متوجه شدم ته اومد بیرون سریع ازش جدا شدم
خدمه: صبحانه حاضره عرباب
ته: باشه
ویو ات:
داشتم صبحونه میخوردم که کوک هی بهم چشمک میزد
کوک: ته جیمین یه پارتی گرفته امشب میای
ته: نه ات پاش درد میکنه
ات: ولی من حالم خوبه
ته: اوف باشه
کوک عالیه
ویو کوک:
ساعت9شب بود و هیچ خبری از ته و ات نبود رفتم توی اتاقشون دیدم توی بغل هم خابیدن فشاری شدم برای همین داد زدم پاشین دیگه
ویو ات:
توی خواب بودم که صدای بلندی شنیدم ترسیدم و ته رو سفت بغل کردم
ته: چته وحشی
«دشمن برادرم شدم»
ته: فکر کردم دارم اترو میبوسم این چه وضعیه چرا تو بغل من خوابیدی
کوک: تو توی بغل من بودی
ات: نه هردوتون همو بغل کرده بودین (خنده)
ویو ته:
پاشودم رفتم اترو بوسیدم و رفتم دستشویی
ویو کوک:
ته رفت اترو بوسید و رفت دستشویی پس من چی رفتم اترو بوسیدم
ات: کوک چکار میکنی
کوک: خب دلم خواست(مظلوم)
ات: باشه(اونم کوکو بوسید)
داشتم کوکو میبوسیدم که متوجه شدم ته اومد بیرون سریع ازش جدا شدم
خدمه: صبحانه حاضره عرباب
ته: باشه
ویو ات:
داشتم صبحونه میخوردم که کوک هی بهم چشمک میزد
کوک: ته جیمین یه پارتی گرفته امشب میای
ته: نه ات پاش درد میکنه
ات: ولی من حالم خوبه
ته: اوف باشه
کوک عالیه
ویو کوک:
ساعت9شب بود و هیچ خبری از ته و ات نبود رفتم توی اتاقشون دیدم توی بغل هم خابیدن فشاری شدم برای همین داد زدم پاشین دیگه
ویو ات:
توی خواب بودم که صدای بلندی شنیدم ترسیدم و ته رو سفت بغل کردم
ته: چته وحشی
۳۱.۴k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.