ارباب مغرورمن ✨💜
اربابمغرورمن ✨💜
Part12
رفتم پیش ممد و پانیذ
پانیذ: ارسلان چی شد دیانام خوبه ( با گریه )
ارسلان: اره خوبه
پانیذ: خداروشکر خدایا مرسی که دیانام رو بهم برگردوندی
رفتم تو اتاقی که دیانا بود نشستم روی صندلی بعد چند مین دیانا بهوش اومد
دیانا: سلام
ارسلان: سلام
دیانا: من کجام ؟
ارسلان: بیمارستان ، دیانا چرا اینکارو کردی هاااا من تا پای مرگ رفتم و برگشتم بخاطر تو ( با یکم داد )
پانیذ و ممد بخاطر دادم اومدن تو اتاق
پانیذ : ارسلان چرا سرش داد میزنی
ممد: ارسلان برو بیرون دیانا تازه بهوش اومده سرش داد نزن برو بیرون یکم اروم بشی بعد بیا باهاش حرف بزن
از اتاق رفتم بیرون تو حیات بیمارستان سرم داشت منفجر میشد خدایا این دختر چرا اینکارو کرده خدایا اگه من دیانا ازدست میدادم چی 😞
ممد اومد پیشم
ممد: خوبی داداش ؟
ارسلان: نه خوب نیستم
ممد: چته ؟
ارسلان: ممد من دیانا رو دوست دارم ولی اگه دیر میرسیدم اگه دیانا چیزیش میشد من خودمو میکشتم 💔 [ خدا نکنه ]
ممد: چه ربطی به تو داشت
ارسلان: بعد میگم
ممد: باشه بریم پیش دخترا
ارسلان: بریم
رفتم تو اتاق دیانا
ارسلان: پانیذ میشه تنهامون بزاری
پانیذ: باش
پانیذ و ممد رفتن
ارسلان: خوبی
دیانا: من چرا زندم ( با بغض)
ارسلان: چرا اینکارو کردی قربونت برم من
دیانا: چون تو گفتی دوسم نداری بخاطر تو و این عشق ی طرفه
ارسلان: دروغ گفتم میخواستم امتحانت کنم دیانا من دیوانه وار عاشقتم نگفتم چون غرورم نزاشت عشقت ی طرفه نیس دیانا
دیانا: راست میگی تو هم دوسم داری ؟
ارسلان: عاشقتم ❤️
دیانا: 🥲🥲🥲
ارسلان: فربونت برم من
دیانا: خدا نکنه
ارسلان: دیانام [ وایییی من غشششش🥹]
دیانا: جونم
ارسلان: خیلی دوست دارم ❤️
دیانا: من بیشتر نفسم ❤️
Part12
رفتم پیش ممد و پانیذ
پانیذ: ارسلان چی شد دیانام خوبه ( با گریه )
ارسلان: اره خوبه
پانیذ: خداروشکر خدایا مرسی که دیانام رو بهم برگردوندی
رفتم تو اتاقی که دیانا بود نشستم روی صندلی بعد چند مین دیانا بهوش اومد
دیانا: سلام
ارسلان: سلام
دیانا: من کجام ؟
ارسلان: بیمارستان ، دیانا چرا اینکارو کردی هاااا من تا پای مرگ رفتم و برگشتم بخاطر تو ( با یکم داد )
پانیذ و ممد بخاطر دادم اومدن تو اتاق
پانیذ : ارسلان چرا سرش داد میزنی
ممد: ارسلان برو بیرون دیانا تازه بهوش اومده سرش داد نزن برو بیرون یکم اروم بشی بعد بیا باهاش حرف بزن
از اتاق رفتم بیرون تو حیات بیمارستان سرم داشت منفجر میشد خدایا این دختر چرا اینکارو کرده خدایا اگه من دیانا ازدست میدادم چی 😞
ممد اومد پیشم
ممد: خوبی داداش ؟
ارسلان: نه خوب نیستم
ممد: چته ؟
ارسلان: ممد من دیانا رو دوست دارم ولی اگه دیر میرسیدم اگه دیانا چیزیش میشد من خودمو میکشتم 💔 [ خدا نکنه ]
ممد: چه ربطی به تو داشت
ارسلان: بعد میگم
ممد: باشه بریم پیش دخترا
ارسلان: بریم
رفتم تو اتاق دیانا
ارسلان: پانیذ میشه تنهامون بزاری
پانیذ: باش
پانیذ و ممد رفتن
ارسلان: خوبی
دیانا: من چرا زندم ( با بغض)
ارسلان: چرا اینکارو کردی قربونت برم من
دیانا: چون تو گفتی دوسم نداری بخاطر تو و این عشق ی طرفه
ارسلان: دروغ گفتم میخواستم امتحانت کنم دیانا من دیوانه وار عاشقتم نگفتم چون غرورم نزاشت عشقت ی طرفه نیس دیانا
دیانا: راست میگی تو هم دوسم داری ؟
ارسلان: عاشقتم ❤️
دیانا: 🥲🥲🥲
ارسلان: فربونت برم من
دیانا: خدا نکنه
ارسلان: دیانام [ وایییی من غشششش🥹]
دیانا: جونم
ارسلان: خیلی دوست دارم ❤️
دیانا: من بیشتر نفسم ❤️
۹.۳k
۱۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.