ادامه+پارت+۸
بعد با یه سیخ داغ داخل اون زخمش اسید ریختم و بعد یه جیغ بلند دیگه هیچ تکونی نخور دیگه کارش تموم شد به همون غوله زنگ زدم. که یه جا دفنش کنه وبعد رفتم وسایلمو جمع کردم و به هواپیمای شخصیم رفتم به سمت کره
پرش زمانی رسیدن به کره
از هواپیما امدم پایین رفتم سمت فرودگاه که مامانم رو. دیدم با بی حوصله گی رفتم سمتش که به حرف در امد
مادره: سلامممممم عزیزم خوش امدی واییی چقدر بزرگ شدی
مائـل: سلوم ممنون میدونم خوی بیا بریم. خونه من. خستمه که شب باید بریم مهمونی
مادره: باشه عزیزم. بریم
داشتم با مامانم میرفتم بیرون که...............
پرش زمانی رسیدن به کره
از هواپیما امدم پایین رفتم سمت فرودگاه که مامانم رو. دیدم با بی حوصله گی رفتم سمتش که به حرف در امد
مادره: سلامممممم عزیزم خوش امدی واییی چقدر بزرگ شدی
مائـل: سلوم ممنون میدونم خوی بیا بریم. خونه من. خستمه که شب باید بریم مهمونی
مادره: باشه عزیزم. بریم
داشتم با مامانم میرفتم بیرون که...............
۴.۳k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.