ادامه ی پارت ۱۴

بلاخره نوبت رسید به جونگ کوک یه اومد و یه جعبه ی خیلی ضریف در آورد و بهم داد وگفت
جونگ کوک : تولدت مبارک خرگوش کوچولو
ا.ت : جونگ کوکییییی خیلیییی مممنونمممم
درش را که باز کردم متوجه یه گردنبند خیلییی خوشگل شدم که جین گفت
جین : کوک نمیخوای بندازی گردنش
که کوک با سر تایید کرد و اومد و پشتم وایستاد موهامو انداخت جلو و برام بست لحظه ای بهش خیره شدم خیلی درخشان بود که گفت
جونگ کوک : ( خنده ) وایسا خانم کوچولو هنوز تموم نشده
که یهو دیدم یه بشکن زد و دوتا گارسون اومدن یکیشون یک دسته گل خیلی بزرگ که ۱۶۰۰ تا رز قرمز توش بود دستش بود و داد بهم و یکی ۵۳ تا شکلات تلخ از هر مارک و هر طمع بود از کجا فهمید من عاشق شکلاتم از زوقم نتونستم تحمل کنم
ا.ت : وایییی جونگ کوکیییی سری رفتم و بغلش کردم و گونشو سفت بوسیدم هنوز دستم دور گردنش بود که اونم دستشو گذتشت دور کمرم یه لحظه به اعضا نگاه کردم همشون از تعجب شاخ درآورده بودند
یه متوجه وضعیتمون شدم گفتم
ا.ت : نه...نه..نه فقط از هیجان این کارو کردم که همه اعضا باخم شروع به خندیدن کردن
تا پارت بعد بای
کامنت ۴۰ تا
تا شرطا نرسه پارت بعدو نمیزارم
من دوتا پارت طولانی از اینا که جانمیشه تو یه پست نوشتم ولی تا شرطا نرسه آپ نمیکنم یک روز نبودم ببینید چطوری جبران کردم😂😘