دوست دارم بیشتر از خودم P last

+هییییی هیچی بدبختی
#چرا؟
+ول کن

ساعت ۵
+آیششششش خره الان باید برم پرواز دارمممم
#زر نزن نمیزارم بری حالا کجا؟
+زهرمار باید برم ایتالیا
#منم میام اتفاقا وسایلمم آوردم
+ای‌جان گمشو بریم پاشو

لونا ویو
خلاصه با مینی رفتیم فرودگاه
که سوار هواپیما بشیم روی صندلیا
نشستم که یکی از بادیگاردای جونگکوک
هیونجین رو دیدم بدبخت شدم
همون موقع از بلندگو صدا اومد:
پرواز شماره ۷ به مقصد ایتالیا
(درسته؟)
+پاشو بریم
#اوکی اوکی
+خلاصه راحت از اونجا رفتیم

۵ سال بعد

دیدید یه وقتایی کلا مجبوری از چیزایی که میخوای
دست بکشی درد داره ها!ولی خوب رشد بدون
درد وجود نداره باید یه وقتایی از خیلی چیزا دست کشید
حتی اگه درد داشته باشه
"میخوام تو آخرینِ من باشی حتی اگه دنیا تموم بشه
و اگه قراره از تو جدا بمونم پس میخوام نه من و نه
تو وجود نداشته باشیم"
لی‌لی:تو این ۵ سال لونا خیلی تغییر کرده
+دهنو ببند میخوام خودم حرف بزنم
لی‌لی:....
لونا ویو
رفتم جلوی آینه و کتمو درست کردم و یه نگاه
به خودم انداختم
+دیدی جئون لونا؟!سخت بود ولی تونستی!
تو یه بازمانده‌ایی از جنگ عشقی که خیلی
زیاد ازش سالم نیومدن بیرون ولی تو تونستی
میگن شقایق ها هرگز نمی‌میرن و من تا لحظه
مرگ شقایق ها دوست دارم جئون جونگکوک
دوست دارم با اینکه نمیدونم کجایی
ولی مجبورم همینجوری خودمو ازت قایم کنم
و بعد یکم از عطرم رو زدم و رفتم سمتِ پارکینگ
و سوار ماشینم شدم
+اونا تحمل اینو نداشتن که منو تورو باهم ببینن
درد داشت ها ولی خوب الان بهتر زندگی میکنم
تو یه اشتباه دیگه بودی که کردم

جونگکوک ویو
امروز دخترم بدنیا میاد من با اجبار
مامان بزرگم با لیا دختر عموی دیگه‌ام
ازدواج کردم ولی خوب هیچکسی
برای من فرشته‌ام نمیشه
سرنوشت با انسان ها شوخی نداره
هیچوقت رفتم سمت اتاق که دخترمو
ببینم دستشو گرفتم و بوش کروم
عجیب بود ولی بوی لونارو میداد
بوی نیلوفر خیلی خوب بود
لیا:اسمشو چی میذاری؟
_بی‌شک لونا!

لی‌لی:چخبرا؟حال کردید با پایان؟🙂😂
فحش آزاده دوستان