با من بگو
part~6
ات: دیگه نزدیک منم نیاا
فردا صبح(تو مدرسه)
ویو ات
رفتم مدرسه همه بهم یجور بدی نگاه میکردن انگار همه چی دیشبو میدونن رفتم سر نیمکتم که دیدم باز قلدری ها شروع شد رفتم پیش آری و گفتم
ات: هی یااا اون سیری که ریختی رو نیمکتم رو جمع کن...
اری: اوه اونو میگی دستم خورد ریخت
ات رفت یه شیر رو روی نیمکتش ریخت
ات: اوخی دستم خورد ریخت
اری: هی یاااا چته زنیکه دوس پسرمو دزدیدی بعدشم بهم قلدری میکنی
کل کلاس به ات زل زده بودن و ات خیلی استرس داشت
ات: ببین اری من نمیخواستم
اری: چی نمیخواستی هاااا(بغض)
توی ذهن ات: کوک میکشمتتتت
ات رفت دستشویی و پوی دسشویی چیزایی شنید
مینجی: دختری پرو(منظورشون اته) کوک رو میدزده قلدی هم میکنه
ایره: اره رو مخ
رزی: بنظرم راجبش حرف نزنیم حتما دلیلی داشته یا اصلا اشتباهش پیش اومده
مینجی: چه اشتباهی معلومه جـ. ندش
رزی: م منن میرمم
ات: دیگه نزدیک منم نیاا
فردا صبح(تو مدرسه)
ویو ات
رفتم مدرسه همه بهم یجور بدی نگاه میکردن انگار همه چی دیشبو میدونن رفتم سر نیمکتم که دیدم باز قلدری ها شروع شد رفتم پیش آری و گفتم
ات: هی یااا اون سیری که ریختی رو نیمکتم رو جمع کن...
اری: اوه اونو میگی دستم خورد ریخت
ات رفت یه شیر رو روی نیمکتش ریخت
ات: اوخی دستم خورد ریخت
اری: هی یاااا چته زنیکه دوس پسرمو دزدیدی بعدشم بهم قلدری میکنی
کل کلاس به ات زل زده بودن و ات خیلی استرس داشت
ات: ببین اری من نمیخواستم
اری: چی نمیخواستی هاااا(بغض)
توی ذهن ات: کوک میکشمتتتت
ات رفت دستشویی و پوی دسشویی چیزایی شنید
مینجی: دختری پرو(منظورشون اته) کوک رو میدزده قلدی هم میکنه
ایره: اره رو مخ
رزی: بنظرم راجبش حرف نزنیم حتما دلیلی داشته یا اصلا اشتباهش پیش اومده
مینجی: چه اشتباهی معلومه جـ. ندش
رزی: م منن میرمم
۲.۸k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.