Part 31
Part 31
کوک: بانی اسمه جدیده
ات :اوهوم دیگه از این به بعد بانی صدات میکنم
کوک: حالا چرا بانی
ات: آخه بانی خرگوشه تو هم شبیه خرگوشی
کوک:( خنده)
(ویو ات )
رفتم پایین و شروع کردم به درست کردن پاستا این دفعه بدون اینکه آرد ها رو پخش کنم همجا درست کردم بعد رفتم سراغ سس با قارچ و خامه و شیر پنیر یه سس خیلی خوشمزه ایی درست کردم و پاستا ها رو توشون ریختم و درست کردم بعد ریختمش تو بشقاب و بردمش سر میز چیدم و کوک رو صدا زدم
ات :بانیی بیا شام آمادست
کوک :اومدممم
کوک: اوه اوه خانم جئون چه کرده
ات :بله دیگه از هر انگشتم هنر میباره
کوک:( خنده)
(ویو ات)
غذامونو خوردیم و بعد رفتیم که فیلم ترسناک گذاشتیم و دیدیم
ات: اگه این بیاد منم بخوره چیی
ات: اگه تو رو هم بکنه چی
کوک: عههه یعنی چی منو بکنه
ات: خب میکنه
کوک: نمیکنه اصلا این یه فیلمه
ات :اگه واقعی باشه چیی
کوک: نیستت عزیزم نیستتت
ات: هقققق من میترسم
کوک: اخه عزیزم این فیلم که اون قدر ها ترسناک نیست که آخه از چیش میترسی
ات: اینکه هققق تو رو بکنه
کوک: چه گیری دادی به کردن من آخه
ات :اما من میخوام تو رو بکنممم
کوک: اصلا فهمیدی خودت چی گفتی
ات: هققق یجورایی
کوک: تو میخوای منو بکنی
ات :اره هققق
کوک؛ 🥲🥲
ات: هیققققق
کوک: باشه باشه اصلا تو منو بکن
ات: هققق
کوک :دیگه برا چی گریه میکنی
ات: نمیدونممممم هققققق
(ویو کوک)
ات یه کم دیگه گریه کرد و تو بغلم خوابش برد آخه دختره ی خنگ منو میخای بکنی( خنده )
بردمش گذاشتمش روی تخت و کنارش خوابیدم
(پرش زمانی به صبح )
(ویو ات )
صبح با صدا زدن های کوک بیدار شدم
ات: بله بله بیدارم
کوک: بیب پاشو بپوش بریم خرید
ات: آخه خرید برای چی
کوک: عروسیمون
ات: چییی ع..عروسی
کوک: اوهوم
ادامه دارد
کوک: بانی اسمه جدیده
ات :اوهوم دیگه از این به بعد بانی صدات میکنم
کوک: حالا چرا بانی
ات: آخه بانی خرگوشه تو هم شبیه خرگوشی
کوک:( خنده)
(ویو ات )
رفتم پایین و شروع کردم به درست کردن پاستا این دفعه بدون اینکه آرد ها رو پخش کنم همجا درست کردم بعد رفتم سراغ سس با قارچ و خامه و شیر پنیر یه سس خیلی خوشمزه ایی درست کردم و پاستا ها رو توشون ریختم و درست کردم بعد ریختمش تو بشقاب و بردمش سر میز چیدم و کوک رو صدا زدم
ات :بانیی بیا شام آمادست
کوک :اومدممم
کوک: اوه اوه خانم جئون چه کرده
ات :بله دیگه از هر انگشتم هنر میباره
کوک:( خنده)
(ویو ات)
غذامونو خوردیم و بعد رفتیم که فیلم ترسناک گذاشتیم و دیدیم
ات: اگه این بیاد منم بخوره چیی
ات: اگه تو رو هم بکنه چی
کوک: عههه یعنی چی منو بکنه
ات: خب میکنه
کوک: نمیکنه اصلا این یه فیلمه
ات :اگه واقعی باشه چیی
کوک: نیستت عزیزم نیستتت
ات: هقققق من میترسم
کوک: اخه عزیزم این فیلم که اون قدر ها ترسناک نیست که آخه از چیش میترسی
ات: اینکه هققق تو رو بکنه
کوک: چه گیری دادی به کردن من آخه
ات :اما من میخوام تو رو بکنممم
کوک: اصلا فهمیدی خودت چی گفتی
ات: هققق یجورایی
کوک: تو میخوای منو بکنی
ات :اره هققق
کوک؛ 🥲🥲
ات: هیققققق
کوک: باشه باشه اصلا تو منو بکن
ات: هققق
کوک :دیگه برا چی گریه میکنی
ات: نمیدونممممم هققققق
(ویو کوک)
ات یه کم دیگه گریه کرد و تو بغلم خوابش برد آخه دختره ی خنگ منو میخای بکنی( خنده )
بردمش گذاشتمش روی تخت و کنارش خوابیدم
(پرش زمانی به صبح )
(ویو ات )
صبح با صدا زدن های کوک بیدار شدم
ات: بله بله بیدارم
کوک: بیب پاشو بپوش بریم خرید
ات: آخه خرید برای چی
کوک: عروسیمون
ات: چییی ع..عروسی
کوک: اوهوم
ادامه دارد
۱۲.۱k
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.