مرا حیران تر از حیران تر از حیران پذیرفتی
مرا حیران تر از حیران تر از حیران پذیرفتی
تو را گریان تر از گریان تر از گریان صدا کردم
دلم تنهاتر از تنهاتر از تنهاییت را دید
تو را یکتا لقب دادم ، تو را عرفان صدا کردم
تو را در تابش بی خواهش خورشید فهمیدم
تو را در بارش آرامش باران صدا کردم
صدا کردم صدا کردم صدایم را غمت لرزاند
تو را نالان ، تو را لرزان ، تو را از جان صدا کردم
تو می دیدی مرا احساس می کردم چه می خواهی
تو انسان آفریدی ، مثل یک انسان صدا کردم
سلام ای پاسخ آوازهای بی صدای دل
سلامت می کنم هر روز و هر شب ای خدای دل
سلامم را تو پاسخ گفته ای با تابش عشقت
دلم آرام شد در ساحل آرامش عشقت
تو را گریان تر از گریان تر از گریان صدا کردم
دلم تنهاتر از تنهاتر از تنهاییت را دید
تو را یکتا لقب دادم ، تو را عرفان صدا کردم
تو را در تابش بی خواهش خورشید فهمیدم
تو را در بارش آرامش باران صدا کردم
صدا کردم صدا کردم صدایم را غمت لرزاند
تو را نالان ، تو را لرزان ، تو را از جان صدا کردم
تو می دیدی مرا احساس می کردم چه می خواهی
تو انسان آفریدی ، مثل یک انسان صدا کردم
سلام ای پاسخ آوازهای بی صدای دل
سلامت می کنم هر روز و هر شب ای خدای دل
سلامم را تو پاسخ گفته ای با تابش عشقت
دلم آرام شد در ساحل آرامش عشقت
۱.۸k
۰۶ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.